دو روایت ناکام از پایداری یک جشنواره ادبی

به گزارش خبرنگار مهر، هفته گذشته و در آستامه برگزاری هفدهمین دوره جایزه ادبی قلم زرین، خبرگزاری مهر با انتشار دو یادداشت به نقد رویکردهای این جایزه پرداخت. در این دو یادداشت مواردی انتقادی از رویه حاکم بر این جایزه ادبی نقل شده و درباره راهی که این جایزه به آن منتهی می‌شود هشدار داده بود. متعاقب انتشار این دو یادداشت روز گذشته احمد شاکری سرداور بخش ادبیات داستانی این جایزه در یادداشتی به مطالب مندرج در این دو متن واکنش نشان داد. با وجود اینکه این یادداشت حاوی اتهاماتی ناروا علیه خبرگزاری مهر و تحریریه فرهنگی آن است اما عطف به باور این رسانه به درج نظرات مختلف درباب مسائل فرهنگی، متن آن را به صورت کامل برای خوانش و قضاوت مخاطبان خود منتشر می‌کنیم:

خبرگزاری مهر در سیزدهم تیرماه سال جاری و تنها یک روز مانده به برگزاری آیین اختتامیه هفدهمین جشنواره قلم زرین، یادداشتی با عنوان “متر و شاقول قلم زرین از کدام جنس است؟ ” به قلم محمد حقی مدیر نشر کتابستان معرفت منتشر کرد. این خبرگزاری پیش از این با انتشار یادداشتی بدون ذکر نام نویسنده، با عنوان “قلم زرین جریان ساز ادبیات متعهد انقلاب اسلامی؟ ” در ۱۱ تیر ماه، به برگزاری جشنواره قلم زرین واکنش نشان داده و آن را در رسیدن به اهداف مد نظر خود ناکام ارزیابی کرده بود. نگارنده، که در دوره هفدهم، سرداوری بخش داستان بزرگسال این جشنواره را بر عهده داشته، از فرصت پدید آمده در پی طرح موضوعاتی چند در این دو یادداشت استقبال کرده، نکاتی را بیان می دارد.

استقبال از نقد و مواجهه آگاهانه، منصفانه و روشنگرانه در قبال آن، از جمله کم بود ها و گم بودهای واقعی حوزه ادبیات داستانی بخصوص از سوی مدیران و برنامه ریزان و مسئولان دولتی و غیر دولتی آن است. شکل گیری پرسشگری و اهتمام به پاسخگویی، فارغ از توافق یا عدم توافق طرفین یا اطراف بحث، زمینه را برای شکل گیری گفتگوی سازنده و پویا و خروج از حاشیه پردازی و حاشیه سازی و بنا نهادن منطق علمی فراهم می آورد. جا دارد رسانه ها و خبرگزاری ها مسائل اصیل و اولویت دار حوزه ادبیات، بخصوص کارکردها و اهداف بر زمین مانده جریان ادبیات داستانی متعهد را در جریانی قوی، از مسئولان ذی ربط مطالبه نمایند. گرچه نوعاً اشتغال رسانه ها به موضوعات مناسبتی، عدم برخورداری از پشتوانه علمی و پژوهشی، عدم ارتباط گیری موثر و سازنده با محیط های علمی و دانشگاهی، محفل گرایی، کم کاری، عادت زدگی و نگاه سطحی و ژورنالیستی از سویی و عدم پاسخگویی برخی مدیران و برنامه ریزان و سیاست گذاران حوزه ادبیات داستانی از سوی دیگر این فرایند را با چالشهای جدی مواجه ساخته است.

جشنواره‌ها تنها یکی از برنامه های متصور و متوقع در حوزه ادبیات داستانی در کشورند که به دلایلی که در جای خود باید بدان پرداخت، در کلیت فضای ادبی کشور به برجسته ترین، پرشمارترین، و اولویت دار ترین برنامه ادبی تبدیل شده اند. لذا مسئله شناسی تکثیر و تنوع جشنواره های ادبی در کلیت خود مقوله ای مهم است که باید با پژوهشی جدی در بازه زمانی چند ده ساله و گستره مکانی ایران اسلامی به اسیب شناسی ان پرداخت. ضمن انکه فلسفه جشنواره های ادبی ان هم در فضای فرهنگی جمهوری اسلامی و با نگاهی به معضلات حال و آینده ادبیات در کشور، خود نیازمند بازنگری و تئوری پردازی است. به نظر می رسد از رسمی ترین جایزه ادبی کشور یعنی جایزه کتاب سال و جایزه جلال ال احمد تا خردترین جشنواره های استانی و موضوعی، دچار بحران هویت به دلیل عدم تعیین دقیق کارکردها و اهداف متناسب با واقعیت های موجود ادبیات کشورند. این سرگردانی و تحیر در مخاطبان و طبعاً منتقدان این جشنواره ها نیز مشاهده می شود. زیرا این طیف نیز، نوعاً تنها بر اساس انتظارات و توقعات محدود خود به سراغ جشنواره ها رفته تئوری متوازن و مشابهی در تبئین جشنواره های ملی و بومی ندارند. منطقی است که در چنین شرایط بلاتکلیفی که مجموعه های دولتی و غیر دولتی، خصوصی و شبه خصوصی، توش و توان و سرمایه مادی و معنوی خود را صرف برگزاری جشنواره ها می کنند، اینگونه توقع شود که جشنواره بیش از آنکه باید و شاید، حل المسائل حوزه ادبیات در کشور است. در حالی که طرح مطالبات متعدد و سرریز مسائل خرد و کلان حوزه ادبیات-بخصوص ادبیات داستانی- بر سر جشنواره ها نتیجه یک خوش بینی مفرط درباره کارکرد جشنواره ها یا غفلت درباره علل و اسباب مسائل مختلف در این حوزه است. بنابر این جشنواره ها می توانند به عنوان یک تکه از پازلی چند ده قطعه ای مورد مطالعه قرار گیرند در این صورت است که می توان دقیقاً کارکردهای جشنواره را در نقد واقعی آن دخیل کرده و سهم هر یک از ارکان ادبیات در کشور را در پرسشگری ملحوظ داشت. نتیجه این تفکیک و تمایز، آن خواهد بود که معضلات جریان ادبیات در کشور از جمله مقوله نشر اعم از” قیمت کاغذ و زینک و جوهر و چاپ و… و. ” به حساب جشنواره نوشته نشود. جناب حقی به اقتضای فعالیت و حوزه کاری شان به عنوان ناشر در یادداشت “متر و شاقول قلم زرین از کدام جنس است؟ ” از زاویه نشر به این مسئله توجه کرده و ابعاد دیگر را نادیده گرفته اند. هر یک از حوزه های نشر، ترجمه، توزیع و حتی تبلیغ، مسائل خاص خود را دارند و حتی جشنوار ها در مهمترین کارکرد خود یعنی تبلیغ اثار، مبسوط الید و در تاثیر خود تام و تمام نیستند. واضح است که به عنوان مثال حتی با معرفی چند ده اثر از میان چند هزار اثر به عنوان نامزد بخش داستان در جشنواره ای چون قلم زرین –که امری غیر معقول و غیر متداول است- انتظار نمی رود مشکلات نام برده در پیشانی یادداشت ایشان حل شود. نکته دیگری که در همین بخش از یادداشت بر آن تاکید شده، خطر آثار ترجمه ای است.

البته معضل وفور آثار ترجمه ای غیر همسو با فرهنگ و ارزشهای ملی و دینی مسئله ای جدی برای ادبیات داستانی کشور قلمداد می شود. اما معیار اصیلی که این معضل را با اهمیت می سازد جهت فکری و فرهنگی است که در آثار داستانی دنبال می شود. مشکل جریان متعهد به انقلاب با اثار ترجمه ای صرفاً ترجمه ای بودن ان نیست. چه بسا اثار ترجمه ای که ارزشهای انسانی و الهی را ترویج می دهند. معضلِ معیارِ پیش گفته، هجمه به فرهنگ و اندیشه ملی و دینی است. با لحاظ این ملاک، نه تمامی اثار ترجمه ای مطرود و نه تمامی اثار تالیفی مقبول خواهند بود. هدف جایزه قلم زرین حمایت و معرفی بهترین اثر تالیفی متعلق به جریان متعهد به انقلاب و دفاع مقدس است نه تمامی یا حتی عمده یا بخشی از این اثار. سازوکار جشنواره های ادبی برای داوری در میان اثار منتشره در هر سال و انتخاب بهترین اثر از میان انها است. این سازوکار واجد محدودیت هایی در معرفی برخی، بلکه اغلب، چه رسد به تمامی اثار منتشره متعهد در طول یک سال دارد. کاملاً بدیهی است انتخاب اثاری به عنوان نامزدهای یک دوره، نفی ماعدا نکرده به معنای غیر متعهد بودن یا کاملاً بی ارزش بودن اثار معرفی نشده در میان نامزدان یا اثار غیر برگزیده نیست. اما حمایت از اثار تالیفی همسو با جریان فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی نه باسازوکار برگزاری جشنواره و اعلام اسامی نامزدهای بخشهای ان که سازوکارهای دیگری در حوزه تبلیغ و توزیع و جریان نقد می طلبد.

مطلب دیگری که در این یادداشت مغفول واقع شده مفهوم “حمایت” است. حمایت مراتب، انواع و متعلقی خواهد داشت. طبعاً معرفی دو اثر در بخش داستان بزرگسال به عنوان اثار تقدیری، در جهت حمایت از ادبیات متعهد ارزیابی می شود. اما این انتظار که جشنواره ای چون قلم زرین، از دهها اثر تولید شده در جریان ادبیات داستانی انقلاب حمایت کرده و آنها را به عنوان نامزد یا برگزیده معرفی کند امکان پذیر نیست. نتایج اعلام شده در جشنواره قلم زرین نه تنها ” مهر بطلانی بر این ادعا [تقویت ادبیات] و هرسال هم بدتر از سال قبل. ” نیست، بلکه دقیقاً جشنواره ای چون قلم زرین ایینه صاف و بی إعوجاجی از وضعیت موجود در ادبیات کشور به نمایش می گذارد. جشنواره قلم زرین در معرفی نامزد ها، اعلام نتایج، بسنده کردن به تقدیر و عدم معرفی برگزیده، تلاش داشته تا واقعیت ادبیات داستانی را بدون حب و بغض و بدون دخالت جهت گیری های سلیقگی یا اغراق بازتاب دهد. اینکه اثار داستانیِ ناشری متعلق به جریان داستان انقلاب اسلامی به سمت ادبیات زرد تمایل پیدا کرده است و از حداقل های وجوه فنی و محتوایی لازم برای معرفی در مقام تقدیر یا برگزیده محروم شده، سیاست گذاری ان ناشر یا مجموعه مربوطه را مورد سئوال قرار می دهد. اینکه موسسه ای در بی اطلاعی از مبانی ادبی انقلاب اسلامی و با فاصله گرفتن از معیارهای اصیل ادبیات انقلاب مرزهای اعتقادی را مخدوش می سازد واقعیتی است که عدم معرفی چنین اثاری در جشنواره قلم زرین بازتاب دهنده انها است. انچه ادبیات داستانی امروز بدان نیازمند است ارائه تصویری واقعی از وضعیت موجود است. بر این اساس حتی عدم معرفی اثری در یک دوره از جشنواره به عنوان برگزیده خود قضاوت مشخصی درباره اثار داستانی سال مورد بررسی است.

نویسنده یادداشت می اورد: «این وسط، حاکمیت، تشکیلاتی را مورد حمایت قرارداده و بودجه دولتی در اختیارشان می‌گذارد که از این نویسنده و اثر و ناشر حمایت کند.» طبق اعلام ریاست هیئت مدیره انجمن قلم، نهایت حمایت مالی وزارت ارشاد از این جشنواره که یکی از پایدارترین جشنواره های ادبی است و برایند نظر جمعی حدوداً سیصد نفر از نویسندگان و شاعران متعهد انقلاب اسلامی است از سی میلیون تومان تجاوز نمی کند. و این مبلغ بسیار کمتر از هزینه ای است که برای برگزاری حداقلی چنین جشنواره ای در پنج بخش و با حضور بیش از پانزده داور و بررسی صدها اثر نیاز است. همین بودجه اندک نیز، نه برای مطلق حمایت از ناشران و نویسندگان، که صرفاً برای برگزاری جشنواره و اهدای جوایز به برگزیدگان ان در نظر گرفته شده است. اشنایی و مرور فعالیت های انجمن قلم ایران نشان می دهد برخی برنامه های این انجمن از جمله طرح انتشار اثار پیشکسوتان، اساساً با بدعهدی ارشاد عملاً با اختلال مواجه شده است. اگر بتوان مصداقی برای کم کاری مجموعه هایی که ردیف بودجه دولتی داشته و امکانات بیشتری از مجموعه انجمن قلم دارند نام برد، قطعاً بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان در صدر این فهرست خواهد بود. کافی است میزان حق الزحمه داوری و مبلغ جایزه تعلق گرفته به برگزیدگان جایزه جلال ال احمد را با تقدیری های قلم زرین مقایسه کنید. یا حق الزحمه دبیر جایزه قلم زرین را با حق الزحمه دبیر اجرایی و علمی جایزه جلال بسنجید تا مشخص شود چه مجموعه هایی باید درباره حمایت های دولتی و بودجه های بیت المال پاسخگو باشند.

در ادامه یادداشت، نویسنده پس از عبور از مقدماتی مخدوش، جشنواره قلم زرین را متهم به بی انصافی کرده مدعی می شود: «متر و شاقول حضرات از کدام جنس است!؟ از بین شش هزار بررسی ادعایی فقط ۵ کتاب یعنی اینکه در ادبیات ایران خبری نیست که نیست؟» نویسنده با قطعی تصور کردن پیش فرض خود مبنی بر اینکه در اثار داستانی سال ۹۷ تعدادی بیش از ۵ اثر صلاحیت معرفی داشته اند داوری بخش داستان را مخدوش می داند، در حالی که برای مدعای خود هیچ دلیلی اقامه نمی کند. بلکه تنها تلاش دارد با یک مقایسه کمّی بی مبنا، مخاطب را قانع کند که حتماً از میان شش هزار اثر بیش از پنج کتاب ارزش نامزد شدن یا برگزیده شدن را دارند! منطق “انصاف” در بیان گوینده ان است که باید نسبتی میان اثار منتشره و اثار تقدیر شده یا نامزد شده وجود داشته باشد. مثلاً اگر در یک سال شش هزار اثر دیده شده باشد باید یک صدم انها (۶۰ اثر) نامزد جشنواره شوند! اما این نسبت سنجی با چه منطقی قابل دفاع است؟ نویسنده یادداشت به این مهم بی توجه بوده است که ملاکهای انتخاب و گزینش در جشنواره ای که می خواهد بهترین ها را معرفی کند با ملاکهای عام ارزش گذاری اثار متفاوت است. جشنواره نه تنها به دنبال اثار برتر است بلکه حداقلهایی را برای انتخاب اثر چه در بخش نامزد ها و چه در بخش تقدیر یا برگزیده اعلام می کند. اثار متعددی در طول سال منتشر می شوند که ممکن است خواندنی بوده، از سلامت نسبی فکری و هنری برخوردار باشند یا حتی فروش بالایی را نیز به خود اختصاص دهند، اما در فهرست نامزدهای جشنواره قرار نگیرند. بر اساس مبنای نویسنده یادداشت، اگر جشنواره ای نامزدی را در بخشهایی اعلام نکند یا با معرفی نامزد، برگزیده ای نداشته باشد. یا به جای معرفی برگزیده تنها به تقدیر از اثری اکتفا کند فاقد معیار مشخص و انصاف در امر قضاوت و داوری است! بر این اساس انچه بر عملکرد داوران صحه می گذارد و فرایند داوری را تایید می کند معرفی قطعی اثاری به عنوان نامزد و برگزیده و اعلام فهرست بلند بالایی از نامزدهای داستانی است. در حالی که انچه اولاً جشنواره مکلف به ان است اساساً تطبیق معیارها و روش های فکر شده و مبانی نقد بر اثار و رتبه بندی اثار و سپس معرفی اثری است که رتبه مورد نظر را احراز کرده باشد. بنابر این دقیقاً عدم معرفی اثری به عنوان برگزیده یا محدود بودن نامزدها، دقیقاً حاکی از کاربست دقیق معیارها و انتخاب ها است.

جشنوره قلم زرین به عنوان جشنواره ای غیر دولتی و مستقل از امکانات محدودی برای تهیه اثار منتشره در هر سال برخوردار است. با این وجود اصل اولی در داوری، تلاش برای تامین و مرور تمامی اثار در هر بخش از جمله داستان بزرگسال بوده است. این جشنواره، هر ساله با انتشار فراخوانی در رسانه های عمومی از شخصیت های حقیقی و حقوقی درخواست می کند اثار منتشره در ان سال را به دبیرخانه انجمن ارسال نمایند. در رویه ای دائمی، قلم زرین به این روش اکتفا نکرده و ضمن نامه نگاری با برخی ناشران از انها به صورت مکتوب و رسمی تقاضا می کند تا اثار چاپ اول شان را جهت داوری در اختیار دبیرخانه جشنواره قرار دهند. حتی در سال جاری جشنواره تلاش کرد با رایزنی با نهادهایی چون کتابخانه های عمومی کشور دسترسی بیشتری به منابع منتشره در سال ۱۳۹۷ داشته باشد که موفق بدان نشد. داوران در هر یک از بخشهای پنج گانه قلم زرین علاوه بر فراخوان پیش گفته با مرور فهرست منتشره تفکیکی خانه کتاب در بخشهای مختلف تلاش می کنند، اثاری که احتمال موفقیت انها در جشنواره می رود را جهت خرید تنظیم کنند. قرائنی چون ناشران معتبر و حرفه ای، نویسندگان شناخته شده، گونه های ادبی پر مخاطب و پیشرو و هر قرینه معتبر دیگری که راه را برای حضور اثار در مرحله بعد باز کند در این بخش لحاظ می شود. در مرحله بعد، اثار خریداری شده طی سه مرحله داوری می شود. مرحله ریزش اولیه، مرحله داوری توسط دو داور که با تکمیل فرم های داوری همراه است. و مرحله سوم که در ان در صورت موافقت دو داور، داور سوم –و در شرایطی داور چهارم- اثار را مطالعه کرده درباره رای نهایی گروه داوری و انتخاب نامزدها، تقدیری ها و برگزیده احتمالی گفتگو می شود. تمامی مراحلی که با حضور داوران رقم می خورد با گفتگوهای جدی و فنی درباره اثر همراه بوده و صرفاً به نمرات برگه های ارزیابی اثار اکتفا نمی شود. داوران بخش داستان در اصرار برای دیده شدن حداکثری اثار داستانی منتشره در سال ۱۳۹۷، حتی خلاف رویه مرسوم در چنین جشنواره هایی که با اتمام مهلت فراخوان، اثری را به گردونه داوری وارد نمی کنند، تا اوایل خرداد پذیرای آثاری بودند که توسط ناشران به دبیرخانه جشنواره ارسال شد. این همه، به انضمام حدوداً پنج ماه کار و صرف وقت برای خواندن هزاران صفحه داستان، همگی در جهت تامین نتیجه قابل دفاع صورت گرفته است. لذا گروه داوری بخش داستان بزرگسال می تواند با اطمینان ادعا کند و خوشنود باشد، بهترین های سال ۱۳۹۷ را که نزدیکترین قرابت را با ادبیات متعهد انقلاب اسلامی دارد به مخاطبان جایزه قلم زرین معرفی کرده است.

آقای حقی در یادداشت خود آورده است: «آیا می‌شود امسال دوستان جسارت به‌خرج داده و اسم کتاب‌های بررسی شده و معدل کسب نموده از نظر آنها و ملاک این انتخاب را بیان کنند تا کمی راه نفس باز شود!؟» همانطور که بیان شد به قطع هیچ کتابی از چشم داوران دور نمانده است و در یکی از مراحل داوری دیده شده است. همچنین گروه داوری بخش داستان بزرگسال امادگی دارد، ملاکهای خود را در داوری اثار به بحث گذاشته و از انها دفاع کند. نگارنده متن که از حیث تجربه و سابقه کوچکترین عضو گروه داوری بوده است اثاری را در حوزه مبانی ادبیات داستانی دفاع مقدس و فلسفه داستان منتشر کرده که گویای منظومه فکری این قلم است. ضمن اینکه مدعی خروج گروه داوری قلم زرین از حدود علمی باید در این زمینه اقامه دلیل کند. اما متن هر دو یادداشت مورد اشاره تنها به اتهام زنی به جشنواره قلم زرین و طرح ادعاهای بی مبنا بسنده کرده اند. همچنین انتشار برگه های ارزیابی و ریز نمرات هر یک از داوران در هیچ جشنواره ای از جمله قلم زرین مرسوم نبوده، بلکه معقول نیز به نظر نمی رسد. این نه به دلیل محافظه کاری یا غیر قابل دفاع بودن نمرات، بلکه بدان سبب است که انچه در نتیجه داوری ها تعیین کننده است تنها نمرات نیستند. بلکه دلایل و شواهد متنی و گفتگوهای اقناعی دو یا سه طرفه در حقیقت، تکلیف آثار نهایی را روشن می کنند. طبعاً این استدلالات و ادله و شواهد متنی هستند که در نقد و داوری تعیین کننده اند و نمرات برگه های ارزیابی به اندازه کافی گویا نبوده بعضاً ممکن است موجب سوء تفاهم شوند. بنابر این، گروه داوری بخش داستان هفدهمین جشنواره قلم زرین امادگی خود را برای برگزاری جلسات نقد درباره اثار نامزد در بخش داستان و حتی مهمترین اثار داستانی منتشر شده در طول سال با مشارکت ناشران و مجموعه های ادبی اعلام می دارد. اما به راستی ایا قلم زرین راه نفس ناشران و نویسندگان را بسته است!؟ یا این بی برنامگی و سیاست های یک بام و دو هوای مدیران ادبیات است که راه تنفس ادبیات متعهد را بسته است؟ ایا جشنواره قلم زرین گلوی ادبیات را می فشارد یا این ادبیات شبه روشنفکری و جریان نفوذی تابع ان هست که با آلوده و مسموم ساختن فضای ادبیات داستانی، حیات معنوی این شجره طیبه را تهدید می کنند؟ ایا انتخابهای بخش داستان جشنواره هوا را از ادبیات داستانی و ناشران و نویسندگان ان دریغ داشته است یا جریان منفعل سکولار بی دغدغه حاکم بر دانشگاهها و محافل علمی که نه تنها پشت ادبیات متعهد را به لحاظ نظری خالی کرده بلکه عملاً با تیغ تئوری های اومانیستی در مقابل ادبیات متعهد صف ارایی کرده اند؟ ایا قلم زرین با انتخاب سالم ترین اثار داستانی حیات نویسندگان و ناشران متعهد را تهدید کرده است یا مجموعه برگزار کننده جایزه جلال ال احمد و کتاب سال و جشنواره هایی از این دست هستند که نشان دار ترین چهره های روشن فکری را در مقام هیئت علمی و داور به خدمت گرفته است و با برگزیدن اثار سیاه دفاع مقدس و سکولار بی تعهد تیشه به ریشه ادبیات متعهد زده و برای شبه نویسندگان روشنفکر رزومه سازی می کنند؟ ….

قلم زرین جشنواره ای متعهد به ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. در طول ادوار هفده گانه خود نیز تلاش داشته بر این مسیر استوار بماند گرچه خود را منزه از خطا نیز نمی داند. اما تعبیر “جشنواره حاکمیتی” که در یادداشت جناب محبی امده، تعبیری دوپهلو است که عموماً از سوی طعن زنندگان جریان شبه روشنفکری بر مجموعه ها و نهادهای انقلابی استفاده می شود. جشنواره قلم زرین مفتخر است اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی را سرلوحه فعالیت و انتخاب خود قرار داده است. قلم زرین در دفاع از این ارزشها نه مجامله کرده و نه مسامحه می کند. اما قطعاً در این مسیر مستقل عمل کرده و به هیچ نهاد یا ارگانی وابسته نبوده به گروه و نویسنده یا موسسه ای نان قرض نداده، ملاکهای اصیل خود را در انتخاب به کار می گیرد. در نقطه مقابل، جشنواره های شبه روشنفکری که شعار عوام فریبانه جشنواره های غیر حاکمیتی یا بر حاکمیتی را فریاد می زنند به شهادت تاریخ، بیشترین امکانات را از دولتهای وقت همسو با خود دریافت کرده و از امکانات مادی و معنوی که از ان سوی مرزها در اختیارشان قرار داده می شده بهره برده اند. جشنواره قلم زرین بر خلاف ادعای دهان پر کن جشنواره های شبه روشفکری که خود را جشنواره های مردمی و مورد حمایت نویسندگان و اهل ادبیات معرفی می کنند یکی از مردمی ترین جشنواره های ادبی کشور است. قلم زرین نه با ترکیبی از نویسندگانی که تعدادشان از انگشتان دو دست تجاوز نمی کند شکل گرفته و نه همانند جشنواره هایی که همانند بوته های خودرو، عمری یک ساله دارند استقرار یافته، که در طول قریب به هجده سال، برایند دانش و ارمان بیش از دویست عضو نویسنده، شاعر و هنرمند خود را بازتاب داده است و بر اساس ارزشها و مبانی مشخص، اعلام شده و قاطع مسیر خود را ادامه داده است.

اما انتشار یادداشت جناب حقی، مدیر جوان و دلسوز نشر خوش نام و خوش آتیه کتابستان معرفت عقیب یادداشت “قلم زرین جریان ساز ادبیات متعهد انقلاب اسلامی؟ ” از نویسنده ای بی نام، محل تامل است. نویسنده بی نام با تعابیری چون «به پسند هیئت مدیره انجمن»، «داوران این جایزه و منطق حاکم بر داوری آنها، نوعی تفکر بسته و البته بدون استراتژی و مبتنی بر سلیقه صرف اعضایی از درون ترکیب آن خودنمایی می‌کند و حاصل چنین اتفاقی البته دهان کجی به ضروریات و بایسته‌های تقویت جریان انقلابی نشر و نیروهای جوان و فعال و آینده ساز ادبیات داستانی در ایران است.» مجموعه ای از اتهامات بی پایه و مبنا را متوجه جشنواره قلم زرین ساخته است. به نحوی که بر مخاطب متن روشن می کند نویسنده بی نام ان بیش و پیش از انکه در صدد نقد عالمانه جشنواره باشد کین جویانه و بد دلانه در صدد تخریب جشنواره است. این در حالی است که همین نویسنده و نویسندگان بخش کتاب و ادبیات خبرگزاری مهر با اغوش باز اخبار ریز و درشت محافل و جشنواره های روشنفکری را بازتاب می دهند و خود را متعهد به ان می دانند. رویکرد خبرگزاری مهر و سوگیری ان در بخش کتاب و ادبیات در مواجهه با جریان ادبی متعهد انقلاب اسلامی در سالهای اخیر از چشم اهالی نظر پوشیده نبوده و نیست. انچه این نویسنده بی نام بدان تاخته است البته جزو افتخارات جشنواره قلم زرین است. چرا که طیف شبه روشنفکر، پایداری بر ارزش ها و آرمان ها و مطالبه تعهد انقلابی و ایدئولوژیک از ادبیات را “تفکر بسته” می دانند. این گروه رویگردان از ارزشها و پشیمان از درک و حضور در برهه های حساس انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، کانون عزیمت خود را رها شدگی ادبیات داستانی از ایدئولوژی می دانند. در حالی نویسنده این متن نه تنها داوران بخش داستان که هیئت مدیره و انجمن قلم را متهم به سلیقه گرایی می کند که ادبیات متعهد با پیوستی که با باورهای عمیق دینی و قطعیات مبانی حکمی و معارفی دارد دقیقاً مبتنی بر اصول خدشه ناپذیر حرکت می کند و این جریان پشیمان شبه روشنفکری است که با دلدادگی و وادادگی به مبانی غربی به دنبال پسند و سلیقه ذائقه غربی حرکت می کند.

واقعیت تلخ این روزهای ادبیات متعهد که نمونه هایی مشابه نیز برای ان قابل شمارش است، قرار گرفتن خبرگزاری مهر در تحت مدیریت مجموعه ای حاکمیتی چون سازمان تبلیغات اسلامی است. شنیده شدن و تبلیغ مبانی ادبیات داستانی شبه روشنفکری و سیاهی لشکر جریان تهاجم فرهنگی و طعن و ریشخند به جریان ادبیات متعهد در ناآگاهی، غفلت، بی ارادگی یا سوء مدیریت، مدیران وقت سازمانها و نهادهای انقلابی بیماری مزمنی است که خسارت های فراوانی را بر جریان ادبیات متعهد وارد ساخته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *