نمی‌توان سخن تاریخ‌نگاران را بر زبان امیرالمومنین گذاشت

کتاب حیدر نوشته آزاده اسکندری با موضوع زندگی امیرالمومنین علیه السلام که در کمتر از یک سال به چاپ چهاردهم رسیده است در گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه با حضور دکتر محمدرضا سنگری، ‌دکتر سعید طاووسی مسرور، احمد شاکری و مهدی کاموس به نقد و بررسی گذاشته شد.

نمی‌توان سخن تاریخ‌نگاران را بر زبان امیرالمومنین گذاشت

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دکتر محمد رضا سنگری مدیره گروه ادبیات اندیشه در آغاز این نشست علمی گفت: کتاب حیدر بیانی خاص است که تا کنون در حوزه معرفت مولی اتفاق نیفتاده است. همه چیز در این کتاب از زبان خود مولی است و در این جلسه به این موضوع خواهیم پرداخت که تا چه میزان می‌توانیم گزارش تاریخی را از زبان امیرالمومنین بیان کنیم. یا چیزی را بر زبان آن امام همام بگذاریم که ممکن است زبان قال باشد.

وی افزود: نویسنده‌ای که می‌خواهد درباره معصومین بنویسد، لازم است مشاور تاریخی داشته باشد. خانم آزاده اسکندری نویسنده‌ای جوان هستند. انتظار نمی‌رود تسلط کافی بر منابع داشته باشند، بنابراین حتما لازم بود از کسانی استفاده کنند که در مطالعات تاریخی مسلط هستند؛ یا ایشان دست کم تجربه‌های روشن و درخشان داستان نویسی درباره امیرالمومنین علیه‌السلام را می‌دیدند. سئوال این است که آیا ما می‌توانیم سخن تاریخ‌نگاران را بر زبان امیرالمومنین بگذاریم؟
مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: تاریخ عاشورا مردمی‌ترین تواریخ است و مردم در مجالس، روضه‌های فراوانی را می‌شنوند که بعضا زبان حال است. اما با گذشت زمان بعضی از زبان حال‌ها زبان قال انگاشته شده است. مخاطبان واقعا تصور کرده‌اند که امام حسین علیه‌السلام چنین سخنی را گفته است. اگر اثری زبان قال باشد، اساسا همانند این کتاب خواهد بود، که از آغاز وقتی این کتاب را می‌خوانید، نویسنده می‌گوید اینها سخنان علی علیه‌السلام است.

وی ادامه داد: مخاطبان این کتاب را به دست می‌گیرند و گمان می‌کنند این کتاب مستند است. چون نویسنده از آغاز ادعا کرده که اینها سخنان علی‌علیه السلام است و اگر بعدها کسانی این سخنان را به نام علی علیه‌السلام طرح کنند چه اتفاقی خواهد افتاد، علی‌رغم نیت خیر باید مراقب این دست قضایا باشیم. متن کرانه مند نیست یعنی مشخص نیست تا کجای داستان را من، به عنوان داستان نویس می‌گویم و کجا مال حضرت علی علیه‌السلام یا یک منبع تاریخی است. خلط این دو برای مخاطب خطر بزرگی خواهد بود.

سنگری در ادامه گفت: نقد این کتاب فرصت مناسبی است که می‌تواند به بازنگری و بازنگاری آن منجر شود.

دکتر سعید طاوسی مسرور عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی کتاب حیدر را کتابی پر اشکال دانست که به جهت انتخاب من راوی و بیان کل اثر از زبان امام علی علیه‌السلام غیر قابل اصلاح است و ادامه چاپ آن توجیهی ندارد.

وی ادامه داد: انتخاب این قالب باعث تنزل مقام حضرت علی علیه‌السلام به عنوان امام معصوم به فردی معمولی شده است و گویی ایشان دارد خاطرات و یادداشت‌های روزانه خود را آن هم با گفتاری نازل و ضعیف بیان می‌کند. مولف آشنایی مناسبی با تاریخ اسلام و منابع تاریخی نداشته و علاوه بر استنادهای مکرر به منابع دست دوم، به برخی منابع ضعیف مانند: الهدایه الکبری و دلائل الامامه به برخی گزارش‌های ضعیف سایر منابع مانند: الخرائج والجرائح نیز استناد کرده در حالی که در پشت جلد ادعا شده که از ۱۲۰ کتاب متقن استفاده شده است.

طاووسی گفت: علاوه بر این‌ها اشکالاتی در متن از نظر صحت اطلاعات تاریخی وجود دارد. مثلا واقعه مباهله در سال هفتم ذکر شده، در حالی که سال هشتم یا نهم بوده است. از دیگر اشکالات کتاب این است که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در سطحی متفاوت و پایین‌تر از امام علی علیه‌السلام تصویر شده است. همچنین با اینکه کتاب از هجرت آغاز شده است، اما به جنگ بدر به عنوان یکی از مهم ترین مقاطع حیات امام علی علیه‌السلام در سال دوم نپرداخته است.
وی تصریح کرد: متاسفانه در متن صحنه‌هایی خشن از جنگ‌های امام علی علیه‌السلام و سربریدن تصویر شده که در فرض صحت تاریخی گزارش‌ها، باید در بیان آن‌ها شرایط عصری و مصری را در نظر گرفت که به نظر بنده در این اثر رعایت نشده است.

در ادامه جلسه دکتر مهدی کاموس رمان حیدر، را رمان عامه‌پسند دینی دانست و افزود: حیدر، به سال‌های ازدواج امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) تا سال‌های شهادت حضرت زهرا می‌پردازد. در این رمان ارادت به امیرالمؤمنین و اهل‌بیت علیهم‌السلام موج می‌زند اما معرفت نسبت به آنان کم است.

وی در ادامه افزود: رمان حیدر از سه حوزه قابل بحث و بررسی است:
اول اینکه در حوزه منابع و منبع نویسی، این اثر مشکلات فراوانی وجود دارد؛ به‌خصوص در مواردی که به نظر می‌رسد منابع دست اول دیده نشده است.

بحث دیگر روایت اثر است. در این روایت از آنجا که شخصیت اصلی و راوی خود حضرت علی(ع) است، زبان راوی از نظر گفتاری و گفتمانی تناسبی با شخصیت راوی که امیرالمؤمنین(ع) است ندارد و جاذبه و دافعه امام متقیان در این روایت جایی ندارد. از سوی دیگر زاویه دید اول شخص و من راوی در جاهای مختلفی نقض می‌شود و وحدت لازم را نداشته و از زاویه دید تخطی می‌شود.
مهدی کاموس تصریح کرد: نکته دیگر این است در شخصیت‌پردازی رمان عامه پسند حیدر می‌بینیم که شخصیت امیرالمؤمنین(ع) تناسبی با شخصیت حقیقی و حتی تاریخی خود ندارد. به این معنا که در چهار حوزه به حد کافی به شخصیت امیرالمؤمنین در این رمان عامه پسند پرداخته نشده است: بحث علم امام، عصمت امام، قداست امام و ادب امام.

وی افزود: در پایان خواندن این رمان انگاره و تصویری که از شخصیت علی(ع) ساخته می‌شود با آنچه که حضرت در مورد خودشان فرموده‌اند و معصومین درمورد امیرالمؤمنین‌(ع) فرموده‌اند، سازگاری و تناسب کافی را ندارد.

کاموس گفت: مسئله دیگر این است که انگار در رمان عامه پسند حیدر، وقایع تاریخی را از زبان امیرالمؤمنین می‌خوانیم و نکته در این است که شأن و شخصیت راوی را در حد یک وقایع نگار پایین آورده باشیم. در واقع در این رمان روایت تاریخ نویسان و مورخان را از زبان امیرالمؤمنین می‌خوانیم نه اینکه تاریخ را از زبان امیرالمؤمنین بخوانیم. نکته مهم‌تر این است که عالم تشریع و تکوین در روایت این رمان با هم خلط می‌شود و منطق و خرد داستانی رعایت نمی‌شود. یعنی در مواردی راوی دارای علم لدنی است و جبرئیل و میکائیل را می‌بیند و صدای آنها را می‌شنود، و در مواردی کاملا نسبت به وقایع بی اطلاع است، که این باعث می‌شود قداست امیرالمؤمنین و امر قدسی در این رمان جای خود را از دست بدهد.

وی افزود: در این رمان نه تنها نگاه علی به علی و علی از زبان علی را نداریم، بلکه فاطمه و حسنین و رسول اعظم علیهم‌السلام را از زبان علی نمی‌بینیم بلکه اینها را از زبان مورخان شیعی و سنی می‌بینیم. وقتی زبان و گفتار امیرالمؤمنین را در حد مورخان فرو می کاهیم دچار نوعی تحویل گرایی در شخصیت‌پردازی  و رمان دینی می‌شویم.

مهدی کاموس گفت: در رمان دینی اصل بر پذیرفتن تفکر وحیانی و قداست است. اصل بر تجلی امر قدسی در شخصیت‌ها و وقایع است و آنچه که ما در رمان عامه پسند حیدر می‌بینیم با قداست، علم، عصمت و ادب امام نسبت به خودش و دیگران در تضاد است. مواردی از کتاب است که به علت ضعف قلم رمان به زبان دینی خودش وارد نمی‌شود؛ وقتی رمانی درباره شخصیت‌های دینی و قدیس می‌نویسیم، چند نکته باید رعایت شود: یکی به دست آوردن زبان مناسب روایت است. ما نمی‌توانیم رمان دینی یا رمان تاریخی دینی بنویسیم اما زبان شخصیت قدسی زبان کوچه بازار یا طنز باشد. چون با قداست شخصیت در تضاد قرار می‌گیرد. در این اثر ضعف قلم باعث شده که در مواردی زبان به جایگاه خودش وارد نشود.

وی در پایان سخنان خود خاطر نشان کرد: امیدواریم با توجه به استقبال از اثر، نویسنده و ناشر در چاپ‌های بعدی مواردی را که نسبت به ساحت قدسی ائمه کم‌معرفتی است، اصلاح و بازنویسی کنند.

حجت‌الاسلام مهدی جهان در ادامه جلسه با اشاره به لزوم بازنگری در منابع این کتاب، آنها را متشتت دانست و گفت: مشکلی که با این کتاب به عنوان پروژۀ هنری تحقیقی داریم این است که در منابع دقت لازم را نداشته است. روایت دینی خصوصیت خاص خود را دارد. روایت هنری و ادبی باید محاکات باشد. باید تبدیل روایت دینی اصلی به روایت خلاقانه صورت گیرد به گونه‌ای که روایت دوم با روایت اول تطابق گزاره‌ای داشته باشد.

وی افزود: چگونه می‌توان سندی تاریخی برای وقوع یک امر فردی که از امر تاریخی حکایت می‌کند را پیدا کرد؟ روایتی در این کتاب وجود دارد به اسم روایت باطل در مقابل روایت صادق. شرط اثر هنری آن است که روایت باطل نداشته باشد. اینجا یک من شخصی ساخته شده است که چون سند ندارد به بن بست می‌خورد.

در ادامه این نشست علمی احمد شاکری عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: برخی از حاضران بر حسن نیت مولف و ناشر در انتشار این کتاب تاکید کردند. قرائن نیز این را تایید می‌کند که این کتاب به نیت خدمت به امیرالمومنین(ع) و معرفی زندگی ایشان تنظیم شده است، اما این معیار در نقد یک اثر کافی نیست. چرا که آنچه اکنون ما بدان توجه داریم “فعل” نویسنده و ناشر و ارزیابی آن است.

وی افزود: به تعبیری عمل صالح، عملی است که به صورت توامان دارای حسن فعلی و فاعلی باشد. نیت خوب اگر به عمل مناسب نینجامد مصداق “انقیاد” خواهد بود. از همین جا لازم می‌دانم به عنوان سرفصل، توجه اهالی نظر در حوزه ادبیات، خاصه ادبیات روایی را به بررسی مقوله انقیاد ادبی در روایت از شخصیت‌های قدسی جلب کنم. نیت‌های خوبی وجود دارد که به خاطر عدم توجه به ضوابط و قواعد و الزامات روایی بعضا به نتایجی عکسِ آنچه مد‌‌نظر مولف بوده است، انجامیده است.

شاکری ادامه داد: نکته دیگری که به عنوان یک آسیب جدی در این بحث باید به‌آن توجه کرد، گسست میان تجربیات ادبی در فضای کنونی است، که این می‌تواند خسارت بار باشد. درباره این کتاب گفته می‌شود که ناشر و نویسنده قصد نوآوری داشته‌اند. باید توجه کرد که نوآوری الزاماتی دارد. امر نو باید مسبوق به آگاهی از تجربه گذشته باشد وگرنه نمی‌تواند مدعی نوآوری باشد؛ زمانی که از گذشته‌ی آنچه درباره آن ادعای نوآوری دارد، بی اطلاع است.

وی افزود: نویسندگان متعددی درباره اهل بیت علیهم‌السلام و پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه داستان نوشته‌اند. این افراد نوعاً پس از طول مدت تجربه اندوزی وارد این عرصه شده‌اند و با احتیاط‌های متعدد و حفظ جوانب و استفاده از تکنیک‌های خاص دست به روایت این ذوات مقدس زده‌اند. نویسنده کتاب حیدر لازم بود از خود سئوال کند که در صورتی که استفاده از زاویه دید اول شخص معصوم ممکن بلکه لازم بود، چرا نویسنده‌ای چون آقای سرشار در ((آنک آن یتیم نظر کرده)) از زاویه دید ترکیبی استفاده کرد، تا از ساحت پیامبر اکرم فاصله گیرد؟ چرا ابراهیم حسن بیگی در ((قدیس)) از شخصیت یک مسیحی استفاده کرد و قطعاتی از نهج البلاغه را به عنوان گفته‌های امیرالمومنین در داستان خود وارد کرد؟ چرا مجید قیصری با انتخاب شخصیت خادم فرستاده روم در ((دربار بنی امیه)) از این زاویه دید به عاشورا نگاه کرد؟ تحلیل چیستی و چرایی این انتخاب‌ها نشان می‌دهد مسئله‌ای که در طی بیش از چهل سال ادبیات داستانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آن مواجه بوده است، فاصله‌گذاری با معصوم توسط نویسنده‌ای است که نمی‌تواند به افق بلند آن حضرات وارد شود و نمی‌تواند گفته یا فعلی را به آن ذوات نسبت دهد که تاریخی نیست. نویسنده کتاب فلسفه داستان داستان ادامه داد: اما به نظر می‌رسد کتاب حیدر پا را از این هم فراتر گذاشته است. یعنی در این کتاب مسئله این نیست که ما می‌توانیم به ساحت معصوم نزدیک شویم و آن را روایت کنیم، بلکه صورت موضوع به این نحو تغییر کرده است که اجازه می‌دهیم خود را جای معصوم بگذاریم و از زبان معصوم داستان او را تعریف کنیم!

احمد شاکری عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه با بیان اینکه در خلا جریان نقد ادبی متعهد، برخی آثار با حمایت جریان نشر و رسانه‌های جمعی بدون گذر از نگاه نقادانه تبلیغ می‌شوند و این برای آینده ادبیات داستانی کشور خطر آفرین است گفت: می‌توان از چند جهت درباره این کار سخن گفت. همانطور که در جلسه بیان شد استنادات تاریخی این کتاب محل اشکالات فراوان است. عدم اشراف بر تاریخ، عدم شناسایی و تفکیک منابع دست اول و دوم، و همچنین نقل از منابع ضعیف، در این اثر چشمگیر است. اما سئوال این است که نویسنده با چه توشه‌ای خود را جای امیرالمومنین(ع) گذاشته است و با کنار هم قرار دادن روایت‌ها و پر کردن خلاء میان آنها با ذهنیت و خیال خود از زبان آن حضرت زندگی ایشان را روایت کرده است؟ به نظر می‌رسد نتیجه کار کاملا این ذهنیت را توضیح می‌دهد.

وی افزود: شخصیت امیرالمومنین(ع) در این کتاب نه تنها باب علم نبی و امیرالمومنین و ستاره درخشان علم و عمل و عرفان و شجاعت و اوصاف دیگر نیست، بلکه تا سرحد یک انسان معمولی مومن روایت شده است. نویسنده محترم از ظن خود اموری را در رفتار، نیات، احساسات و افکار امیرالمومنین(ع) نسبت داده است که حتی دون شان عرفا و علمای دوره معاصر است.
شاکری گفت: مسئله پایانی که باید بدان اشاره شود که به نظرم مسئله اختصاصی این کار است نشاندن امام علی علیه‌السلام در مقام راوی است. امام علی(ع) در این روایت یک راوی (شاهد) منفعل است که گویا در حال نوشتن گزارش‌های روزانه است. شانی که نویسنده برای امام علیه‌السلام طراحی کرده است، قطعا ناتاریخی و جعلی است. به این نکته توجه نشده است که زمانی که امام در مقام راوی می‌نشیند، در عمل روایتگری‌اش هم امام خواهد بود. این شان جعلی که هیچ ریشه‌ای در تاریخ ندارد کاملا ساخته و پرداخته نویسنده بوده و نویسنده محترم به لوازم آن اگاه نبوده است.

وی خاطرنشان کرد: نمی‌توان روایت را به امام سپرد و معرفت بلند امام را نادیده گرفت. امام نمی‌تواند راوی باشد اما علم امام در روایتش دیده نشود، امام که درنقطه اعلای سخنوری است نمی‌تواند راوی باشد، اما نثر و لحن و نحوه روایت از زبان اول شخص در کتاب حیدر واجد اشکالات متعدد ادبی و روایی باشد. امام باید با شان امامت و با آن عظمت سخن بگوید؛ در غیر این صورت، تصویری که از امیرالمومنین(ع) در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد، تصویری مخدوش است که جبران آن بسیار دشوار و بعضاً غیر قابل امکان است.

احمد شاکری ادامه داد: در پایان ذکر این نکته را لازم می‌دانم که سودای نوآوری در حوزه ادبیات داستانی باید با تحقیق و علم همراه باشد. این وظیفه مجامع علمی و دانشگاهی را در کمک به نویسندگان آثار معصومین سنگین‌تر خواهد کرد.

آقای محمد حقی مدیر انتشارات کتابستان معرفت ضمن تشکر از نقدهای اظهار شده گفت و به عنوان آخرین سخنران این نشست گفت: سئوالی که مطرح است اینکه معیار در ترجمه کلام امیرالمومنین علیه‌السلام یا دیگر معصومان چیست. ترجمه‌های متعددی از نهج‌البلاغه صورت گرفته است. از مرحوم شهیدی تا ترجمه مرحوم دشتی که به لحاظ زبان قابل مقایسه با یکدیگر نیستند. برخی سجع کلام را رعایت می‌کنند، برخی مقید به این امر نیستند. همچنین معرکه الاراءی در ترجمه قرآن کریم نیز وجود دارد. استاندارد وفاداری به کلام در بحث ترجمه چیست؟ آیا استانداردی وجود دارد؟ در چه حدی مجاز به روان‌نویسی و به روز‌رسانی ترجمه هستیم؟

وی افزود: همچنین یکی از علل تعدد روایات نقل به مضمون است. یعنی راوی کلامی را از محضر امام علیه‌السلام شنیده است و ممکن است کم یا زیاد شده باشد به لحاظ عدم حفظ. نقل به مضمون وجود دارد در نقل روایات. یعنی اینگونه نبوده که لزوماً عین کلام معصوم توسط راویان نقل شده باشد و کم و زیاد شده است و اتفاقا در روایات داریم که این کار را معفو دانسته‌اند. حال چرا اینقدر در ترجمه و روان نویسی و اندکی فضاسازی و تخیل برمی آشوبیم؟؟

حقی افزود: نکته دیگر اینکه کلیشه‌ای را به نام عدم استفاده از اول شخص راوی در داستان‌نویسی درست کرده‌ایم که درست نیست. اسامی که آقای شاکری گفتند از نویسندگان و اینکه از اول شخص معصوم استفاده نکرده‌اند این حرف قطعی نیست. این تازه آغاز کلام و گفت‌وگو است. چه کسی گفته نمی‌شود از اول شخص معصوم روایت کرد؟ چرا رفتار و عمل نویسندگان را به عنوان وحی منزل در نظر می‌گیرید؟ در شعر و در خطابه به عنوان دو صنعت ادبی بسیاری از اول شخص استفاده کرده‌اند و تاکنون هیچ بزرگ و مرجع تقلیدی هم اعتراض نکرده است که چرا از این زاویه دید استفاده کرده‌اید و اتفاقا در این اشعار هم تنوع بالایی ست از شعر فاخر عمان سامانی بگیرید تا اشعاری که به زبان محاوره از زبان اول شخص گفته می‌شود.
مدیر انتشارات کتابستان معرفت ادامه داد: اتفاقا این تسامحی که در شعر اتفاق افتاده منجر به بالندگی شده است و به گمان من با این سخت‌گیری‌ها در حیطه داستان، نوعی انسداد ادبی پیش خواهد آمد. به نظر من اینکه در داستان بگوییم اول شخص معصوم  استفاده نشود مفهوم نیست.
وی خاطرنشان کرد: درباره استفاده از منابع ضعیف هم که پی نوشت‌ها مراجعه شود می‌بینید که آن منابع را بعنوان منبع سوم و چهارم یک حرف آورده‌ایم و احتیاطا از باب تعدد منابع آورده شده و اصل منبع کتاب دیگری بوده است.
حقی در پایان گفت: ما در نشر کتابستان داریم فضاهای جدید را تجربه می‌کنیم که یا سابقه ندارد یا کم سابقه است. این را مبارک می‌دانم که بزرگانی درباره اثری که به نظرم باید تکرار شود اظهار نظر کنند. ما همین الان کار دیگری در زمینه عاشورا داریم که آن هم همینطور است. پژوهشگری با زبان محاوره سیدالشهدا تاریخ را روایت کرده است و معتقدم باید گونه‌ای داشته باشیم که پژوهش باشد اما با افکت داستانی…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *