نامه ای به محمد ناصری/دبیر جشنواره شهید حبیب غنی پور

باسمه تعالی

جناب آقای محمد ناصری
دبیر شانزدهمین جشنواره کتاب سال شهید حبیب غنی پور
سلام علیکم

اردیبهشت ماه یاد آور واقعه ای دردناک برای اهالی قلم و بخصوص جریان ادبیات داستانی متعهد کشور است. شایسته ترین افراد در تسلیت درگذشت مرحوم امیر حسین فردی یاران و همراهان همیشگی او در طول سالها فعالیت مجدانه اند. فقدان امیر حسین فردی نه تنها برای مجموعه بالیده در کنار او در مسجد جوادالائمه (علیه السلام) ضایعه ای جبران ناپذیر است بلکه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی نیز با درگذشت او، حداقل تا مدتها، جایگزینی نخواهد داشت. با این وجود، خصوصیت ممتاز هنرمند دینی ان است که تا زمانی که امر دین در قلم و قدمش یا سنتی که پی نهاده جریان داشته و رهروانی دارد، زنده است. امیر حسین فردی نویسنده ای مرگ اندیش بود. او فرزند طبیعت بود، نگاهی آکنده از احترام و عبرت به عالم تکوین داشت و بیش از هر کسی می دانست که روزی رفتنی است و مشتاق آن روز بود. در روزهای پایانی زندگی اش بیش از هر زمانی از مادرش یاد می کرد. از مرگ. و دوست داشت مرگ، او را چون مادری در اغوش گیرد. شاید تنها دغدغه ای که پای او را به زمین می دوخت، آینده ادبیات داستانی متعهد و راه و بی راهه های مقابل آن بود.
اما امروز و در چهارمین سالگرد درگذشت او، اگر از میراث معنوی اش پرسش شود، بیش از هر چیز باید بر دست پروردگان او و جشنواره کتاب سال شهید غنی پور تاکید کرد. گرچه جشنواره داستان انقلاب نیز توسط مرحوم فردی راه اندازی شد. اما این جایزه نیز به واسطه تعلق ان به “حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی” بیش از انکه به مرحوم فردی تعلق داشته باشد وامدار سیاست ها و سلایق مدیران، سیاست گذاران و داوران آن جایزه است. بنابر این تمام اهمیتی که شخصیت مجاهدی چون امیر حسین فردی برای ادبیات داستانی معاصر دارد را می توان تحت عنوان انتظارات و تحلیلهایی که درباره شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه (علیه السلام) و جشنواره غنی پور وجود دارد خلاصه کرد. آنچه در این تحلیل مرجع قضاوت خواهد بود نه شخص امیر حسین فردی یا شهید بزرگواری که نامش معرف جشنواره است ، که موضع حق و اعتقاد راسخ ما به مبانی، اهداف و ارزشهای ناب انقلاب اسلامی است. امیر حسین فردی بدانچه باور داشت عمل کرد. اما نقد شورای نویسندگان مسجد جواد الائمه و جشنواره شهید غنی پور نیازمند گذر از اشخاص و طرح مبانی و معیارهای اصیل است. این بدان معنی است که راه و اندیشه مرحوم فردی و شهید حبیب غنی پور نه بالاصاله، بلکه از ان جهت که برامده از مکتب دینی اسلام و مبانی فکری و ارزشی انقلاب اسلامی است مورد اهتمام شورای نویسندگان و جشنواره غنی پور قرار گیرد. اگر شناخت “حق” بر شناخت “اهل حق” مقدم باشد. هر مجموعه فرهنگی باید بتواند رفتار و گفتار اشخاص را در میزان حق اندازه گیری کرده، سپس ان را مرجع تصمیم گیری و الگوگیری خود قرار دهد. بنابر این، بزرگی شخصیتی چون امیر حسین فردی یا امثال ایشان ما را از نقد انها بی نیاز نمی سازد. چرا که بدون این نقد، امکان امتزاج حق و باطل قوت خواهد گرفت و امکان لغزش و انحراف بعید نخواهد بود.
در طول سالها همواره در حمایت و تحلیل جشنواره شهید حبیب غنی پور و مجموعه ادبی مسجد جواد الائمه گفته و نوشته ام. برخی از نویسندگان متعلق به این مجموعه را جزو مفاخر ادبیات متعهد می دانم و تجربه پرورش نویسندگان در این مسجد را جزو تجربیات نادر پرثمر در تاریخ ادبیات داستانی پس از انقلاب ارزیابی می کنم که در جای خود باید بیش از این درباره اش گفته و نوشته شود. یکی از برگزیدگان هشتمین دوره جشنواره غنی پور بوده ام و در دوره پنجم و ششم، داوری یکی از بخشهای این جشنواره را بر عهده داشته ام. در طول سالیان ممارست در حوزه ادبیات داستانی با برخی چهره های شورای نویسندگان جواد الائمه از نزدیک آشنا بوده و جشنواره و آثار برگزیده آن را در طول سالیان گذشته دنبال می کرده ام. در طول ادوار مختلف برگزاری جشنواره، کم نبوده اند اثار متعهد و ارزشمندی که توسط این جشنواره برگزیده و معرفی شده اند. با این وجود، تحلیل اتفاقاتی که در چند دوره اخیر جشنواره شهید غنی پور رخ داده، زنگ خطر استحاله محتوایی را برای این مجموعه به صدا در آورده است. شواهد و قرائنی بر این امر وجود دارد که در ادامه بدان اشاره خواهم کرد. شخصا شما را فردی منصف و دغدغه مند می دانم. معتقدم حجت بر کسانی که دفاع مقدس را با گوشت و پوست شان لمس کرده اند، و ایثار بهترین جوانان عصر حاضر را شاهد بوده اند تمام شده و در عرصه های عمل باید پیشتاز دیگران باشند. انتظار می رود به عنوان کسی که مسئولیت حراست از میراث امیر حسین فردی را در جشنواره غنی پور بر عهده گرفته اید به این نکات توجه کنید.
و بیندیشید…
۱- در آغاز، توجه دوباره شما را به بخشی از متن تسلیت مقام معظم رهبری که به مناسبت درگذشت مرحوم فردی در هفتم اردیبهشت ۱۳۹۲ صادر شد جلب می نمایم: «این هنرمند مؤمن و سخت کوش از پیشکسوتان در عرصه ی فعالیتهای ادبی دوران انقلاب و از بنیان گذاران هسته های جوانان هنرمند انقلابی و در شمار برجستگانی بود که نهال پر طراوت هنر انقلاب را در برابر دشمنان عنود و همراهان سست عنصر، با انگیزه و ایمان راسخ خویش پاسداری کردند و به شکوفائی و باروری امروز رساندند.» همراهان سست عنصری که به درستی از آنها یاد شده چه کسانی بودند و اکنون چه می کنند؟ چه کسانی مرحوم فردی را در سالهای پایانی عمر تنها گذاشتند؟ مواضع صریح ایشان در سالهای پایانی عمر چه کسانی را آزرد و از کنار ایشان پراکنده ساخت؟
۲- شایسته است از زحمات شما و دوستانتان در اجرای جشنواره در طول شانزده دوره قدردانی کنم. می دانم که این جشنواره بر خلاف بسیاری از جشنواره های دیگر دست در جیب دولت و بودجه های بی حساب و کتاب ندارد و داوران ان بدون چشم داشت رنج داوری را بر خود هموار کرده اند. اعتقاد دارم نوع دوستان حاضر در ان مجموعه و همکاران شما به فرهنگ شهید و شهادت علاقه داشته و مسجد را خانه معنوی خود می دانند. این تلاش بی اجرت قرینه ای بر نیت خالصانه شما و دوستانتان است. با این وجود انچه در پی خواهد امد، نه نقد نیت ان مجموعه که نقد انتخابهای ان مجموعه و برنامه های ان است. بدون تردید انچه انسان را به سرمنزل مقصود می رساند همراهی نیت صالحه با عمل صالح است. و عمل صالح هم با نیت صالحه می امیزد و هم از تحلیل و شناختی عمیق نشات می گیرد.
۳- وضعیت جریانهای ادبی در کشور به تبع تقابل جریان فرهنگی انقلاب اسلامی با جریان مهاجم فرهنگی، نبردی واقعی را ترسیم می کند. این میدان، میدانی است که در ان، دانش، بصیرت، صبر و باور، تمامی راس المال ما خواهد بود. این میدانی بسیار دشوار تر از دفاع مقدس است. اگر اصل چنین تقابلی را باور نداشته باشیم پیشاپیش به دشمن تسلیم شده ایم. اگر به اصل این تقابل باور داشته و در تشخیص دشمن از دوست خطا کنیم، خسارت های جبران ناپذیری را بر جبهه خودی وارد ساخته ایم. اگر پس از تشخیص دقیق جبهه حق و باطل در حوزه ادبیات، بصیرت، صبر و مدیریت لازم را برای هدایت نبرد نداشته باشیم محکوم به شکست خواهیم بود. توجه شما را به دو نامه از این قلم خطاب به مدیر موسسه شهرستان ادب جناب علی محمد مودب (بهمن ۱۳۹۴) و مدیر حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی جناب محسن مومنی شریف (بهمن۱۳۹۵) جلب می کنم. بیشترین اسیب های موجود در جریان ادبیات داستانی متعهد از جانب نفوذ چهره های شبه روشنفکر در این جریان و بی برنامه گی و سوء مدیریت در راهبری این جریان است. متاسفانه در شرایط حساس فعلی ادبیات داستانی با فضایی خمود مواجه هستیم. این خمودگی یا بی تفاوتی یا سکوت یا رضایت به وضعیت موجود یا مماشات نسبت به اسیب ها و نواقص، همه ما را که بر کشتی ادبیات داستانی انقلاب نشسته ایم غرق خواهد ساخت. تجربه نشان داده جریان شبه روشنفکری در صورت تسلط بر گفتمان انقلاب، جریانی خشن، سانسورچی، بی رحم و تحریفگر خواهد بود.
۴- ریشه و علت العلل بسیاری از انحرافات در جریان ادبیات داستانی انقلاب اسلامی به فقدان دانش، بینش و روش باز می گردد. پژوهش های نظری در حوزه داستان و بخصوص پژوهش های مضاف در این حوزه در طول چند دهه مورد غفلت جریان ادبیات متعهد واقع شده است. واقعیت ان است که ادبیات داستانی انقلاب اسلامی بیش از ان که خود را نیازمند بازتعریف ادبیات داستانی بداند و جای پای خود را بر مبانی اندیشیده شده در فلسفه و حکمت اسلامی بگذارد، درگیر اجرا و تولید بوده است. غفلت از پژوهش و رویکرد سازی در نقد ادبی در دهه های گذشته اکنون اثار خود را بیش از پیش نشان می دهد. کسانی که با بسنده کردن به برخی مشهورات خام یا ادعای عدم نیاز ادبیات داستانی متعهد به ورود در مباحث دقیق فلسفی گمان می کردند جریان نورسته ادبیات متعهد قادر است با همین توش و توان به مقابله با شبهات جریان شبه روشنفکری داخلی و خارجی بپردازد اکنون شاهد ورود سلایق متعارض به این حوزه و عدم شکل گیری گفتمان واحد بر طبق مبانی حکمی اند. این اسیب کلی است که جشنواره غنی پور و شورای نویسندگان ان نیز از ان مصون نمانده است. ادبیات داستانی معاصر دیر یا زود درخواهد یافت که برنامه های بسیار مهمتری از برگزاری جشنواره باید اجرا شوند. جشنواره ها چیزی جز ویترین نظریه های ادبی که در نقد به کار گرفته شده اند و تجربیاتی که بر اساس اسلوب های ادبی روایت شده اند نیستند. این در حالی است که موجودیت ادبیات داستانی متعهد بیش از علت ها به معلول توجه کرده است. شایسته است پس از گذشت شانزده دوره از برگزاری جشنواره غنی پور نگاه انتقادی جدی و اسیب شناسانه ای به عملکرد این جشنواره داشته باشید. ایا این جشنواره توانسته است به معنای واقعی کلمه جریانی موثر، سازنده وشناسنامه دار در موجودیت فعلی ادبیات داستانی کشور ایجاد کند؟ ایا لوازم و ارکان جشنواره ای تخصصی را در اختیار داشته است؟ ایا در غنای بن مایه های تئوریک ادبیات داستانی حرفی برای گفتن دارد؟
۵- به درستی باید امیر حسین فردی را پدر دلسوز ادبیات داستانی متعهد انقلاب اسلامی دانست. او عمیقا به انقلاب اسلامی و حضرت امام عشق می ورزید و از سلامت و بلندی روح کم نظیری برخوردار بود. چیزی که درایشان دیده نمی شد “حسادت” و “کبر” بود و شاید به همین دلیل، به محور اجتماع طیفی مختلف از نویسندگان تبدیل شد. امیر حسین فردی کتاب خوانی حرفه ای و نویسنده ای متوسط بود. او هیچ گاه به عنوان نظریه پرداز، پژوهشگر و منتقد حرفه ای و جدی در حوزه ادبیات داستانی ظاهر نشد. شاید بدان دلیل که در دوره شکل گیری شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه با جمعی نواموز از داستان نویسان مواجه بود که هدفشان نوشتن داستان بود و صرفا از نقدهای درون گروهی برای اصلاح داستان ها استفاده می شد. بعدها نیز در اداره کیهان بچه ها و مسئولیتش در حوزه هنری خود را در مقام پژوهشگر و منتقد قرار نداد. غفلت از این مقوله، یعنی شناخت عمیق از مبانی فکری و فلسفی داستان و نسبت و مناسبت ان با مبانی، ارزشها و اهداف انقلاب و اسلام را می توان سرمنشا تصمیمات و اتفاقاتی دانست که باید از خدمات مرحوم فردی تفکیک شود. رمانی که در زمان حیات مرحوم فردی در جایزه داستان انقلاب برگزیده شد و با حمایت ایشان در حوزه هنری به چاپ رسید و سپس برگزیده جشنواره غنی پور شد، بیش از آنکه داستان انقلاب باشد، سوگواره ای در توجیه خطاهای شاه است! چنین سنگ بنایی در تشکیل شورای مسجد جواد الائمه، آثار خود را در سالها و دهه های آتی نشان داد. اصرار بر تجمیع افراد با دیدگاههای مختلف و عدم توانایی نظری در تحلیل فکری و فلسفی ادبیات داستانی و ضعف در مبانی نقد، عملا این شورا را به شورایی بدل کرد که در حوزه نقد ادبی و پژوهش های بنیادین حرفی برای گفتن ندارد. به نظر می رسد برخی انتخابهای صورت گرفته در ادوار جشنواره شهید غنی پور –بخصوص دوره های اخیر- و توجیه های داوران در معیارهای گزینش اثار برتر، بیش از هر چیز به ضعف مبانی نقد و سطحی نگری در حوزه ادبیات باز می گردد.
۶- مجموعه شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه بیش از ان که موجد جریانی ادبی در کشور باشد مجموعه ای محفلی است. یکی از شاخصه های جریان سازی در حوزه ادبیات تکثیر و تکثر اندیشه و ساخت های هنری در سالهای متمادی است. سئوال این است که ایا در حوزه ادبیات داستانی متعهد که مقوله ای پیچیده با ناگفته های بسیار و شبهات قابل توجه است، شورای نویسندگان مسجد و جشنواره غنی پور توانسته است تعریفی جدید از حوزه ادبیات داستانی انقلاب ارائه دهد یا به لحاظ نظری، تقریری جدید از ماهیت ادبیات داستانی داشته باشد؟ مرامنامه جشنواره کلیتی عاری از دقت نظر و اتقان علمی و بعضا امیخته با برخی تناقضات است که نمی تواند مدافع موضعی دقیق و علمی در ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس باشد. از سوی دیگر مرور ویژه نامه های جشنواره نیز نشان می دهد این ویژه نامه ها بیشتر گزارشی و نمایشی است تا انکه ایده جدید یا فکری عمیق را در حوزه ادبیات داستانی ارائه نماید. از سوی دیگر، مجموعه شورای نویسندگان ان مسجد با وجود یک دوران طلایی در بدو پیدایش خود اکنون به رخوت و رکود انجامیده است. جلساتی که زمانی الهام بخش نویسندگان جوان بود و تعداد قابل توجهی نویسنده را به جامعه ادبی معرفی کرد سالها است نتوانسته یا نخواسته ان الگو را تکرار کند. که اگر چنین بود با مجموعه ای شامل صدها نویسنده مواجه بودیم.
۷- از جمله دلایل محفلی شدن ان مجموعه اصرار بر حفظ برخی افرادی است که در آن بالیده اند. پس از درگذشت مرحوم فردی این انحصار بیش از پیش خود را نشان داد و در حالی که در برخی ادوار گذشته از داوران خارج از حلقه نویسندگان مسجد استفاده می شد، اکنون داوری اثار در انحصار گروهی در امده است که در این شورا حضور دارند. علاوه بر این، حضور برخی نویسندگان زاویه دار با ارزشهای انقلاب و سیاه نویسان دفاع مقدس و کسانی که گرایش های آشکاری به جریان شبه روشنفکری داشته و در علن مواضع جریان شبه روشنفکری را تکرار می کنند در ان مجموعه موجب شده است حتی نتوان از این محفل به عنوان محفلی یک دست با دیدگاهی خالص یاد کرد. این تضادهای فکری و بعضا مبنایی چگونه در کنار هم به انتخاب اثار همسو با افکار شهید حبیب غنی پور می پردازند؟ ایا راه شهید و شهادت راهی پر تناقض است؟ ایا مبانی فکری که تعهد و قداست را از ادبیات داستانی دفاع مقدس می راند قادر است ارزشهای فکری شهید حبیب غنی پور را نمایندگی کند؟ ایا سیاه نویسان دفاع مقدس با روحیه و رویکرد حماسی و عاشورایی شهدای دفاع مقدس همنوا و همدل اند؟
۸- در طول سالهای فعالیت جشنواره شهید غنی پور که مهم ترین – و بلکه تنها- فعالیت جدی شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه بوده است، علاقمندان به جریان ادبیات داستانی متعهد همواره نگرانی هایی را درباره مسیر تدریجی استدراج فکری این جشنواره داشته و اشکار و پنهان بدان اشاره کرده اند. اما به واقع باید تاریخچه این شورا و جشنواره غنی پور را به دو دوره پیش و پس از مرحوم فردی تقسیم کرد. گرچه مرحوم فردی ورودی عمیق به حوزه های نظری نداشته و امکان پاسخ گویی شبهات رایجی که بعضا نیروهای انقلاب را به دامن جریان شبه روشنفکری می انداخت در خود نمی دید، اما سلامت روحی و عشق او به انقلاب جلوی برخی تند روی ها و روشنفکر مآبی ها را می گرفت. شاگردانش بعضا با عتاب و خطاب او مواجه می شدند و احترام پدر معنوی خود را حفظ می کردند. در نتیجه، برخی شبهات و عقاید زاویه دار با ارزشهای انقلاب و ادبیات انقلاب اسلامی در دوران حیات ایشان کمتر محملی برای ظهور می یافت. یا اگر هم چنین اندیشه هایی در فضاها و مجموعه های دیگر اشکار می شد، جشنواره غنی پور به واسطه برخی حساسیت های شخص مرحوم فردی به ابتلائات کمتری مواجه بود. اما با درگذشت ایشان عملا اندیشه های پنهان و کمتر اشکار شده مجالی برای ظهور و بروز یافتند. و نفاق ادبی برخی، مجالی برای ظهور اشکار یافت. جشنواره شهید غنی پور پس از پدر معنوی اش، مرحوم فردی چون رمه ای بدون شبان است که بین راه و بی راهه در تردد است.
۹- مراتبی از معیارهای متعدد در عملکرد جشنواره غنی پور قابل طرح است. اینکه گفته شود ملاک معرفی اثری به عنوان نامزد یا برگزیده نهایی، صرفا اثر داستانی و نه نویسنده و ناشر ان است و ارجاع ان به توجه به “ما قال” و نه “من قال” پاسخی عوامانه و تحلیلی سطحی از موجودیت ادبیات داستانی در کشور است. طرح چنین مبنایی در جشنواره ای که به نام شهیدی بزرگوار مزین است ممکن است به مذاق عوام نا اشنای با فضای ادبیات داستانی خوش بیاید اما قطعا نخواهد توانست آشنایان با حوزه ادبیات داستانی را قانع کند. این پاسخ نه استدلالی جدی و نه حتی تاکتیکی زیرکانه است. بلکه بیش از هر چیز نشانه های آشکاری از عدم شناخت جریانهای ادبی و جریان فکری، فرهنگی، ادبی ضد ارزش های انقلاب و راهکارهای ان برای نفوذ در جریان ادبیات داستانی متعهد است. این تلقی که آثاری که توسط وزارت ارشاد مجوز گرفته و در نظام جمهوی اسلامی چاپ می شوند می توانند به عنوان نامزد معرفی شوند نشان دهنده نشناختن کارکرد جشنواره های ادبی و ماهیت جشنواره به عنوان فرایندی ارزش محور است. چه کسی است که نداند یکی از ارکان مهم و تاثیر گذار در حوزه ادبیات ناشران، مجموعه های فرهنگی و نویسندگان است. چه کسی می تواند منکر تاثیر گذاری ناشران خاص منسوب به جریان شبه روشنفکر در مسموم کردن فضای ادبی و سمت و سو دادن آن به سوی براندازی است؟ امروزه چه کسی می تواند این حقیقت را انکار کند که جریان شبه روشنفکری با معرفی و سرمایه گذاری روی نویسندگان و چهره سازی ادبی از انها بخشی از سیاست های فکری و فرهنگی خود را پیش برده است؟ صادق هدایت و امثال او توسط چه کسانی مطرح شده و چهره شدند؟ تاریخ ادبیات داستانی معاصر حتی بیش از ان که از اثار داستانی تاثیر بپذیرد پذیرای نویسندگانی بوده که شاخص شده اند. ادعای توجه به متن و بی اعتنایی به ناشر و شخصیت یا عقاید نویسنده کاری است که حتی جریانهای شبه روشنفکر لیبرال قائل به دموکراسی در حوزه ادبیات نیز ان را انجام نمی دهند. زیرا به فراست یافته اند معرفی اثر همانقدر که معرفی یک داستان است معرفی نویسنده و ناشر نیز هست. مراجعه به امار برگزیدگان و نامزدهای جشنواره های شبه روشنفکری کافی است تا این تجربه را به اثبات برساند که هیچ جشنواره روشنفکری حاضر نیست نویسنده متعهد و انقلابی یا ناشری که در خط ارزشهای انقلاب است را به واسطه اثر نوشته یا منتشر شده اش تقدیر کند. چنین موضعی از سوی جشنواره غنی پور بیش از هر چیز به این داعی نخ نما شده و خسارت امیز در تاریخ ادبیات داستانی پس از انقلاب تکیه کرده است که ما با مخفی کردن موضع صریح خود درباره انقلاب و ارزش های آن، نوعی بی طرفی را نمایش دهیم. اینکه شما (جریان شبه روشنفکر) را هم می بینیم. پس منصفیم! در حالی که انصاف باید با عدل همراه باشد. لذا هر اقدام یا تصمیمی که به تقویت جبهه ضد فرهنگی شبه روشنفکری منجر شود اقدامی انقلابی نخواهد بود. اما فارغ از این توجیهات، رجوع به محتوای برخی آثار نامزد شده و بعضا برگزیده از این ناشران شناسنامه دار شبه روشنفکر یا نویسندگان متعلق به این جریان نیز نشان می دهد تناسب اشکاری میان محتوای اثار و هویت نویسندگان و ناشران ان وجود دارد. پوچ انگاری، سیاه نویسی، اباحی گری، جبر گرایی و ضدیت اشکار و پنهان با ارزشهای انقلاب و حرکت بر مدار ذبح ارمانهای انقلاب از جمله مضامینی است که در این اثار موج می زند. پس این احتمال نیز که اثر نامزد شده از فلان ناشر بر خلاف تصوری که جامعه ادبی از گرایشات شبه روشنفکر و ضد نظام ان دارد اثری ارزشی و انقلابی است تنها سرابی بیش نیست.
۱۰- جشنواره شهید غنی پور جشنواره ای مزین به نام شهید است که زادگاهش مسجد است. امتزاج این دو انتظارات را از این جشنواره بیش از هر جشنواره ای قرار می دهد. این جشنواره با این دو وصف همانند انسانی است که به کسوت روحانیت در امده است. خطاها در این جشنواره مخرب تر و لغزش ها ویرانگر تر خواهند بود. نه مسجد جواد الائمه و نه شهید حبیب غنی پور به شورای نویسندگان آن تعلق ندارد. بلکه این تک تک ما هستیم که باید تعلق مان را به مسجد یعنی کانون زایش فکری دینی و تعلق مومنانه به ان ثابت کنیم. این ما هستیم که یا بر مدار ارزشهای شهید و شهادت عمل می کنیم و یا از ان فاصله می گیریم. بنابر این جشنواره غنی پور نمی تواند این دو وصف را به تملک خود در اورد. بلکه در عمل، میزان تعهد خود را به شهید و شهادت و عبادت نشان می دهد. یکی از خسارت های جریان شبه روشنفکر در طول تاریخ پس از انقلاب ان بوده که از اهداء شهید محروم بوده اند. این جریانِ ماهیتا ترسو و محافظه کار در طول جنگ از پناهگاهها و شهر ها خارج نشد و حتی یک شهید عرصه نبرد به خود ندید. این حقیقت یکی از شواهد غیر قابل انکار انشقاق میان این جریان و مردم دین دار و انقلابی ایران اسلامی است. معرفی اثاری که به لحاظ محتوایی به جریان ادبی انقلاب اسلامی تعلق ندارند یا معرفی نویسندگان و ناشرانی که کاملا به حوزه شبه روشنفکری تعلق دارند بدان معنی است که این افراد و ناشران می توانند در ذیل عنوان شهید و مسجد جمع شوند. چیزی که اساسا از ان بیگانه بوده اند. ادبیات داستانی متعهد نباید با ارائه تقریر یا تفسیری ناقص یا غلط از شهید و آرمانهای ان برای این جریان “شهید سازی” کند. جشنواره شهید غنی پور در تسمیه ای که به مسجد و شهید و بخصوص شهید اهل قلم “حبیب غنی پور” پیدا کرده است، انتخاب های خود را به “ارزش های شهید” نسبت می دهد. اما گویا مرجع انحصاری تفسیر اراء و افکار شهید حبیب غنی پور کسانی اند که با ایشان در جمع شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه علیه السلام حضور داشته اند. یا انکه ان شهید معزز سلایق فکری متفاوتی داشته اند. چگونه می شود مکتب شهادت که در ان باور عمیق و اعتقاد صحیح به مبانی دینی با التزام به حدود شرعی و بصیرت اجتماعی قوام یافته است به اثری با دیدگاه جبری به عالم جایزه دهد، چگونه چنین دیدگاهی ادبیات توجیه کننده حکومت پهلوی را برگزیده می کند؟ چگونه ادبیات داستانی سیاه، مردد و تلخ دفاع مقدس با ارزش های شهدا درباره دفاع مقدس قابل جمع است؟ بر چه اساسی ارزش های شهید ایجاب می کند کتابهای ناشران بد نام و ضد ارزش های دینی نامزد شوند؟ نام شهید چگونه در کنار نام نویسندگان سکولار آورده می شود؟ شاید این قرائت شورای نویسندگان از شهید و شهادت باشد. که در این صورت باید به معیارها و مبانی این قرائت و تفسیر به دیده شک و تردید نگریست. قضاوت درباره جشنواره ای که نه نام شهید را حمل می کند و نه در محراب مسجد جوایزش را می دهد چندان سخت گیرانه نخواهد بود. جشنواره شهید غنی پور از پشتوانه دینی و ایمانی و انقلابی این کشور خرج می کند پس باید هوشیار باشد انها را به چه بهایی و در مقابل چه اثری صرف می کند.

و الی الله المصیر
بازگشت همه به سوى خدا است
احمد شاکری
۲۹/۱/۱۳۹۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *