حواشی ممیزی کتاب به جایزه جلال رسید/ نقد صریح شاکری از یک جایزه

واکنش به حواشی ممیزی کتاب

پس از اعطای جایزه های بخش نقد ادبی احمد شاکری نویسنده و منتقد تقدیر شده در این بخش در سخنانی عنوان کرد: جمهوری اسلامی تکمیل کننده قیام لِله است و این اتفاق با هدایت امام راحل و معرفت او صورت پذیرفته و مصداق یخرج الظلمات الی النور بوده است. همه شرافت و عزت ما نتیجه انقلاب و حکمت امام راحل است که حرکت بخش و قیام آفرین بوده است. اگر امروز برخی می گویند که حدودشان در ممیزی کتاب، وطن است و نه انقلاب باید بدانند که اگر انقلاب نبود حتی ایران هم شرافتی نداشت که به آن افتخار کند.

وی افزود: جایزه جلال جایزه ادبیات جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی است نه جایزه ای از جلال و برای جلال. این جایزه به نام جلال آل احمد است که انسانی آزاده بود و خطایش را شناخت و به دامن اسلام بازگشت. به همین خاطر می گویم که نباید جایزه ادبی جمهوری اسلامی را به فرد تقلیل داد.
شاکری همچنین گفت: کتابی که مبنایش جبرگرایی و فرویدزدگی است یا مضمون اروتیک دارد نمی تواند ما را به معرفت الله برساند. کتابی شک را جایگزین یقین می کند هم همینطور. ما امسال هم از انتخاب برخی نامزدها که آثارشان چنین چیزی را القا می کرد خون دل خورده ایم اما ممنون هستم که در میانه این اختلاف ها بنیاد ادبیات داستانی و دبیرعلمی جایزه به نقدهای من نگاه جناحی و باندی نیانداخت و نشان داد که جایزه دادن و تقدیر کردن از مخالف کاری نیست که از عهده هر کسی برآید.

نگاهی به نامزدهای بخش نقد ادبی جایزه جلال

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بر اساس اعلام هیئت داوران بخش نقد ادبی دوازدهمین دوره‌ جایزه‌ ادبی جلال آل‌احمد، کتاب‌های «بومی‌سازی رئاليسم جادويی در ايران» به قلم محمد حنيف و محسن حنيف از انتشارات علمی فرهنگی، «تحليل سوژه در ادبيات داستانی فرامدرن» به قلم فرزاد كريمی از انتشارات روزنه، «درباره مانايی و ميرايی» به قلم احمد شاكری از انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی، «دوره‌بندی در تاريخ ادبی» به قلم ناصرقلی سارلی از نشرخاموش، «رمان اسطوره‌ای، نقد و تحلیل جریان اسطوره‌گرایی در رمان فارسی» به قلم سیدعلی قاسم‌زاده و سعید بزرگ بیگدلی از نشر چشمه و «نظريه و نقد ادبی درسنامه ميان رشته‌ای» به قلم حسین پاينده از انتشارات سمت به عنوان شش نامزد این بخش معرفی شدند. این پنج اثر به داوری مریم حسینی، محمدرضا سنگری و ابوالفضل حری به مرحله نهایی داوری دوازدهمین دوره‌ جایزه‌ ادبی جلال آل‌احمد راه پیدا کرده‌ است.

«بومی‌سازی رئاليسم جادويی در ايران»
نویسندگان این کتاب تلاش کرده‌اند ابتدا از طریق بررسی گوشه‌هایی از آثار ارزنده پژوهشگران غیرایرانی و دقت در پایان‌نامه‌ها، تحقیقات و مقالات فارسی و لاتین، ابعاد مختلف رئالیسم جادویی را به مخاطب خود ارائه دهند و سپس ضمن جست‌وجوی عناصر جادویی در باورها، آیین‌ها، قصه‌های عامه و حکایات و قصه‌های کهن ادبیات فارسی و گفت‌وگو با دو تن از صاحب‌نظران این حوزه، راهکارهای انعکاس جنبه‌های جادویی مواریث فرهنگ بومی را در داستان‌های رئالیسم جادویی فارسی نشان دهند و همچنین زمینه بومی‌سازی این شیوه داستانی را در ایران بررسی کنند.

شناخت رئالیسم جادویی، مفاهیم و نظریه‌ها، فنون ادبی رئالیسم جادویی، نویسندگان برجسته متأثر از رئالیسم جادویی، رئالیسم جادویی و بومی‌سازی در ایران، رئالیسم جادویی و داستان‌نویسی ایران، داستان‌نویسان برجسته رئالیسم جادویی در ایران، بومی‌سازی و رویکرد به باورها، آیین‌ها و ادبیات عامه ایران، بومی‌سازی و عناصر جادویی و قصه‌های ایرانی، بومی‌سازی و عناصر جادویی در ادبیات عارفانه،‌ بومی‌سازی و عناصر جادویی و ادبیات حماسی فارسی،‌ بومی‌سازی و عناصر جادویی و باورهای اسطوره‌ای قصه‌های ایرانی،‌ بومی‌سازی و منظومه‌های عاشقانه و عناصر جادویی و آسیب‌شناسی رمان رئالیسم جادویی از فصل‌های مندرج در این کتاب است.

«بومی‌سازی رئاليسم جادويی در ايران» به قلم محمد حنيف و محسن حنيف در ۴۴۲ صفحه از سوی انتشارات علمی فرهنگی راهی بازار نشر شده است.

«تحليل سوژه در ادبيات داستانی فرامدرن»
«تحلیل سوژه در ادبیات داستانی فرامدرن» پژوهشی در حوزه ادبیات داستانی از فرزاد کریمی است. او این کتاب را بر پایه رساله دکترای خود در بهمن ۱۳۹۴ نگاشته است. در این کتاب موضوع تحلیل سوژه در ادبیات داستانی پسامدرن با نگاه به بنیادهای فلسفیِ حضور انسان در متن ادبی ایران بررسی می‌شود. در این تحقیق سعی شده با تبیین نوع نگاه به انسان در فلسفه پست‌مدرن، کاوشی عمیق‌تر در متونی که در ادبیات معاصر ایران عنوان پسامدرن به خود گرفته است صورت گیرد. از رهاورد این کاوش، هم ویژگی‌های انسانی در وضعیت پست‌مدرن بازشناخته می‌شود، هم میزان صحت و سقم داوری‌ها درباره پسامدرن‌ بودن این آثار مورد سنجش قرار می‌گیرد. چنین رویکردی به متن ادبی، مستلزم توجه به انسان به‌عنوان «سوژه» است. سوژه به‌دلیل تأکید بر ویژگی‌ها و توانمندی‌های ذهنی آدمی، جایگزین انسان در مباحث فلسفه معاصر شده است.

نويسنده در كتاب پيش رو با نگاه به انسان به عنوان يک سوژه به شناخت ويژگي‌ها و نقش آن در متون ادبی پسامدرن می‌پردازد و در راستای بالابردن سطح زيبايی‌شناسی و جلوگيری از توليد اثر بی كيفيت، توجه به نقد ادبی را پيشنهاد می‌دهد. همچنين با نقد تعدادی از آثار به ظاهر پست مدرن ايرانی، به بررسی آنها از لحاظ تطبيق با ويژگی‌های ادبيات داستانی پسا مدرن می‌پردازد.

«تحليل سوژه در ادبيات داستانی فرامدرن» به قلم فرزاد كريمی در ۳۱۰ صفحه از سوی انتشارات روزنه منتشر شده است.

«درباره مانايی و ميرايی»
کتاب «درباره مانایی و میرایی» مجموعه نقد درباره ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است که احمد شاکری آن را به نگارش درآورده است. کتاب هفت فصل دارد که عناوین آن به ترتیب عبارتند از: «جایگاه و کارکرد ایده اولیه در روایت داستان؛ با نگاهی بر «ارمیا» نوشته رضا امیرخانی»، «مسئله‌پژوهی آموزش داستان و آموزش گونه محور داستان معاصر؛ با نگاهی به «داستان، گام به گام» نوشته حسین فتاحی»، «هستی و کرانه‌های «ادبیات داستانی زنانه دفاع مقدس» با بررسی و تحلیل «هفت بند» نوشته راضیه تجار»، «شخصیت قدسی و واقع‌گرایی تاریخی؛ بررسی رمان«سه کاهن» نوشته مجید قیصری»، «دشمن شناسی در ادبیات داستانی دفاع مقدس؛ با نگاهی به «فال خون» نوشته داوود غفارزادگان»، «روایت امر غیبی در داستان؛ با نگاهی به «جمجمه‌ات را قرض بده برادر» نوشته مرتضی کربلایی‌لو» و «از حاشیه به متن، نقد و بررسی «نامیرا» نوشته صادق کرمیار». شاکری در مقدمه خود بر این کتاب نیز درباره پیشینه نقد ادبیات داستانی دفاع مقدس و همچنین رویکرد پژوهشی خود در این کتاب نوشته است.

شاکری به شیوه متداول و مرسومی که معمولا در نقد آثار داستانی صورت می‌گیرد عمل نکرده است. این‌طور نیست که داستان را مطرح و درباره عناصر و ساختار آن نقد و بررسی انجام دهد. بر پیشانی هرکدام از این نقدها یک بحث بسیار موثر و موفق انجام می‌دهد که بسیاری از ابعاد ادبیات داستانی ما را مشخص می‌کند. آثاری را که شاکری در این کتاب بررسی کرده و نویسندگان آنها، همگی از یک سنخ نیستند و نکاتی را هم در ضمن کار مطرح کرده که بسیار مهم بوده و هرکدام می‌توانند مورد بحث و بررسی مفصل‌تر قرار گیرند که از آن جمله مساله جریان نقد ادبی است. سه نوع اثر در این کتاب یعنی داستان بلند، داستان کوتاه و کتاب نظری مورد بررسی قرار گرفته‌ است.

«درباره مانايی و ميرايی» به قلم احمد شاكری در ۷۱۸ صفحه از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی منتشر شده است.

«دوره‌بندی در تاريخ ادبی»
دوره ادبی ایده‌ای سامان‌بخش است که روایت تکامل و تاریخ ادبی را در محور زمانی امکان‌پذیر می‌سازد. دوره ادبی، تنها برش زمانی ساده‌ای با آغاز و پایان روشن یا مبهم نیست بلکه مفاهیم فلسفی، تاریخی، فرهنگی و ادبی متعدد دیگری با آن ملازمت دارند. از این روست که دوره‌بندی در تاریخ ادبی صرفا بخش‌بندی اطّلاعات ادبی در محور تاریخی نیست و حتی انتخاب نقطه‌های آغاز و پایان دوره‌ها نیز عملی انتقادی و معنادار است. این تک‌نگاره یا به قول غربی‌ها مونوگراف و به قول استاد شفیعی‌کدکنی رساله مفرده، نوشته ناصرقلی سارلی است.
در مطالعات تاریخی و ادبی، دوره‌بندی ایده‌ای سامان بخش به شمار می‌رود که اطلاعات تاریخی- ادبی را در محور درزمانی طبقه‌بندی می‌کند اما کاربست آن در تاریخ ادبی، انتقادهایی نیز برانگیخته است. این نوشته، به طرح و بررسی نقدهای وارد بر دوره بندی در تاریخ ادبی و بازاندیشی آن می پردازد.
«دوره‌بندی در تاريخ ادبی» به قلم ناصرقلی سارلی در ۲۲۰ صفحه از نشرخاموش منتشر شده است.

«رمان اسطوره‌ای، نقد و تحلیل جریان اسطوره‌گرایی در رمان فارسی»
کتاب حاضر براي ايجاد تصويري روشن در رمان و پاسخ‌گويي به پرسش‌هاي بنيادين آن در چهار بخش تدوين شده است. بخش اول شامل اشاراتي موجز به بازشناسي معنايي و مفهومي رمان اسطوره‌اي است. در بخش دوم، به واکاوي دلايل بازگشت به روايات اسطوره‌اي و بازتاب‌هاي مختلف آن در رمان‌نويسي معاصر، و سپس به بازخواني سير در زماني پيدايش و اوج‌گيري رمان اسطوره‌اي در ايران پرداخته مي‌شود. بخش سوم به تحليل چند رمان اسطوره‌اي برگزيده اختصاص يافته و سرانجام در بخش چهارم به جمع‌بندي و نتيجه‌گيري از مباحث کتاب پرداخته شده است. همچنين در انتهاي اين بخش براي مخاطبان علاقه‌مند، ذيل عنوان پيوست‌ها، در سه ساحت روايت و عناصر آن، مفهوم بينامتنيت، و سرانجام معناي اسطوره و خصايص آن، مباني نظري اين کتاب طرح و بازگويي شده است.

نویسندگان در این کتاب، چنان که در عنوان فرعی‌اش آمده، به نقد و تحلیل جریان اسطوره‌گرایی در رمان فارسی پرداخته است. «رمان اسطوره‌ای، نقد و تحلیل جریان اسطوره‌گرایی در رمان فارسی» به قلم سیدعلی قاسم‌زاده و سعید بزرگ بیگدلی در ۳۸۸ صفحه از سوی نشر چشمه منتشر شده است.

«نظريه و نقد ادبی درسنامه ميان رشته‌ای»
این کتاب برای دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی (همه گرایش‌ها) و سایر رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی در مقطع تحصیلات تکمیلی، به عنوان منبع اصلی درس «نظریه‌ها و نقد ادبی» (یا درس‌های مشابه در سایر رشته‌ها) یا رویکردی میان‌رشته‌ای تدوین شده است. در کشور ما معمولاً معنای درست و دقیقی از «نقد» مستفاد نمی‌شود. دست اندرکاران فعالیت‌های ادبی غالباً بین «مرور و معرفی»، «تحلیل» و «نقد» تمایز نمی‌گذارند و هر نوع نوشتاری را که نویسنده در آن نظری راجع به متنی ادبی اظهار کرده باشد، به غلط مصداق «نقد» می‌پندارند. بنابراین فقط از راه شناساندن نظریه‌های علمی نقد ادبی و نحوه کاربرد عملی آن‌هاست که می‌توان به این برداشت‌ها و توقعات نادرست پایان داد. کتاب حاضر با همین هدف، مجموعه‌ای از پُرکاربردترین نظریه‌های نقادانه را به پژوهشگران این حوزه می‌شناساند. این نظریه‌ها عبارت‌اند از: فرمالیسم (نقد نو)، روانکاوی، ساختارگرایی، روایت شناسی، نقد اسطوره ای کهن الگویی، تاریخ گرایی نوین، نقد لاکانی، مطالعات زنان، نشانه شناسی شعر (رویکرد ریفاتر)، پسامدرنیسم، مطالعات فرهنگی، نشانه شناسی (رویکرد سوسور، پِرْس و بارت)، نظریه ی دریافت و نقد واکنش خواننده.

نقد ادبی در این کتاب با رویکردی میان‌رشته‌ای به مخاطب معرفی شده و لذا نویسنده کوشیده است تا هم در شیوه‌ی طرح مباحث و هم در نمونه‌های نقد عملی، کتاب حاضر بتواند نیازهای دانشجویان در رشته‌های مختلف ادبیات و علوم انسانی را پاسخ دهد.

«نظريه و نقد ادبی درسنامه ميان رشته‌ای» به قلم حسین پاينده در ۵۴۸ صفحه در جلد یک و در جلد دوم ۴۸۰ از سوی انتشارات سمت منتشر شده است.

تقابل ادبیات عامه‌پسند و نخبه‌گرا/ ادبیات داستانی عامه‌پسند متعهد را به رسمیت بشناسیم

احمد شاکری، نویسنده، منتقد و پژوهشگر ادبیات داستانی، در گفت‌وگو با ایکنا درباره رواج ادبیات عامه‌پسند گفت: مقوله ادبیات عامه‌پسند در فضای ادبیات داستانی با چالش‌های متعددی مواجه بوده و هست، اگر بخواهیم به لحاظ بیرونی به این موضوع نگاه کنیم، در حقیقت فضای بیرونی ادبیات داستانی یعنی آنچه در کتابخانه‌ها و در میان مخاطبان عام داستان مشاهده می‌کنیم و با فضایی که نشئت گرفته از فضای درونی ادبیات داستانی است، متفاوت‌ است. به تعبیری گرایش، تمایل و همراهی که مخاطبان عام ادبیات با برخی از مصادیق ادبیات دارند، این گرایش و همراهی با ادبیات نابی که قواعد، مضامین و تئوری‌هایی برای آن طراحی شده و مورد تأیید فضای نقد ادبی قرار می‌گیرد، همخوان نیست.

وی افزود: اگر بخواهیم فارغ از ملاک‌های ادبی صحبت کنیم، این دوگانگی کاملاً محسوس است و می‌توان به آثاری اشاره کرد که در حوزه نشر از شمارگان بالایی برخوردارند، نویسندگان آن‌ها نیز با اقبال زیاد مخاطبان مواجه‌اند، ناشرانی که به تعبیری نبض فروش در بازار ادبیات داستانی را در دست دارند و تقریباً هیچ کدام از این مواردی را که بیان شد، در ادبیات جدی و حرفه‌ای دیده نمی‌شود و مورد تأیید نیست.

ادبیاتی که عامه مردم می‌خوانند، یکی از جدی‌ترین واقعیت‌هایی است که در ادبیات ما در حال وقوع است، اما ادبیات جدی آن را نمی‌بیند و یا نمی‌خواهد جدی بگیرد. اگر در فضای جشنواره‌ها یا تبلیغات رسمی به دنبال ادبیات باشید، نمونه‌هایی را معرفی می‌کنند که کارشناسان ادبیات و یا منتقدان آن را تأیید کرده‌اند
شاکری ادامه داد: این شکاف بیرونی معضلی است که از دیرباز وجود داشته است. ادبیاتی که عامه مردم می‌خوانند، یکی از جدی‌ترین واقعیت‌هایی است که در ادبیات ما در حال وقوع است، اما ادبیات جدی آن را نمی‌بیند و یا نمی‌خواهد جدی بگیرد. اگر در فضای جشنواره‌ها یا تبلیغات رسمی به دنبال ادبیات باشید، نمونه‌هایی را معرفی می‌کنند که کارشناسان ادبیات و یا منتقدان آن را تأیید کرده‌اند. فضا‌های دانشگاهی معمولاً سراغ چنین نمونه‌ها و مصادیقی می‌روند و جشنواره‌ها با چنین معیاری آثار برجسته را انتخاب می‌کنند. در واقع ادبیاتی که طیف قابل توجهی از عامه مردم در حوزه ادبیات داستانی، آن را می‌پسندند و تریبونی هم ندارد و جدی هم گرفته نمی‌شود، در حالی که آمار نهاد کتابخانه‌های عمومی از کتابخانه‌های کل کشور سالانه ارائه می‌دهند، گویای این است که بیشترین کتاب‌هایی که به امانت گرفته می‌شود، مربوط به طیفی است که ادبیات عامه‌پسند می‌خوانند.

ادبیات عامیانه در مقابل ادبیات محفلی است

نویسنده کتاب «بی‌اسمی» درباره تعریف ادبیات عامه‌پسند گفت: در این زمینه باید به چند واژه توجه کنیم، گاهی از ادبیات عامیانه استفاده می‌شود، یعنی ادبیاتی که می‌تواند با مخاطبان عام ارتباط برقرار کند و مراد ما هم از عامیانه همین ادبیات است و ادبیات عامیانه در مقابل ادبیات محفلی یا نخبه‌گرا قرار می‌گیرد. یعنی در طیف آثار داستانی برخی آثار به دلیل پیچیدگی‌ها، نوآوری‌ها یا تأثیری که مکاتب هنری و ادبی گرفته‌اند و یا ملاک‌های خاصی که برای زیبایی‌شناسی در حوزه روایت لحاظ می‌کنند، این‌ها مخاطبان معدود و مشخصی دارند.

شاکری بیان کرد: در نقطه مقابل این طیف از آثار و جریان، طیفی از ادبیات هم وجود دارد که مخاطبان وسیع‌تری با آن ارتباط می‌گیرند و می‌فهمند. این تعبیر از ادبیات عامیانه یا ادبیات عامه‌گرا تعبیری است که کسی با آن مشکلی ندارد و اگر در حوزه ادبیات از تعبیری به نام ادبیات عامه‌پسند یاد می‌کنند و تا حدودی آن را تقبیح می‌کنند، مرادشان این تعریف از ادبیات عامیانه یا عامه‌گرا نیست. آنچه مورد نقد قرار می‌گیرد و به عنوان شکل نازل و غیرقابل دفاع از ادبیات مطرح می‌شود، عنوان آن ادبیات عامه‌پسند است.

وی ادامه داد: مراد از ادبیات عامه‌پسند آثاری نیست که مخاطبان با آن ارتباط می‌گیرند و برای طیف وسیعی از عامه مردم قابل فهم و درک است، بلکه مراد از آن ادبیاتی است که چند مؤلفه دارد، یکی از مهمترین مؤلفه‌های آن هدف‌گذاری نویسنده برای جلب رضایت مخاطبان است. یعنی آنچه اثر و نویسنده به دنبال آن هستند، جلب رضایت مخاطب عام است و وقتی مخاطب عام و رضایت، سلیقه، تمایلات و گرایش‌های او اصالت پیدا می‌کند، طبعاً موضوعات دیگر به حاشیه می‌روند، مثلاً ارزش‌های اخلاقی، مبانی اعتقادی و بسیاری از اهداف عالی که ادبیات به دنبال آن است به حاشیه رانده می‌شود و یا از محور اصلی به فرع تبدیل می‌شوند، حتی تکنیک‌های داستانی هم می‌تواند به فرع تبدیل شود. آنچه اصالت دارد، این است که نویسنده تلاش می‌کند، در هر دوره‌ای مخاطب خود را به هر قیمتی راضی نگه دارد.

شاکری تصریح کرد: ادبیات عامه‌پسند هم به لحاظ هنری قابل توجیه نیست و هم به لحاظ درون‌مایه قابل دفاع نیست، اما در تقابل با ادبیات عامه‌پسند به ویژه در سال‌های پس از انقلاب، که مورد نقد جدی بوده، تلاش شده به آن پر و بال داده نشود. اما مفهوم مقابل عامه‌پسند، ادبیات محفلی یا نخبه‌گرایی با مخاطبان اندک نیست، چون همانطور که ادبیات عامه‌پسند را نقد می‌کنیم در یک روی سکه نویسندگان تلاش می‌کنند با تولید ادبیات عامه‌پسند همه چیز را به جلب رضایت مخاطب قربانی کنند و در روی دیگر سکه نویسندگان محفلی هستند که هیچ شأنی برای مخاطب قائل نیستند و برخی از آن‌ها آن قدر در فرم‌های عجیب و غریب و تفاخری وارد شده‌اند که اساساً شأنی برای مخاطب قائل نیستند، این گونه نویسندگان اگر به آن‌ها بگویید که اثری را تولید کرده‌اید و طیفی از مخاطبان آن را نمی‌فهمند می‌گویند که برای من اهمیت و ارزشی ندارد که آن‌ها می‌فهمند یا نه. من یک زایش هنری انجام داده‌ام و همین که خودم ارتباط بگیرم کافی است. در واقع افراط و تفریط دو روی این سکه است.

ویژگی هنر مقبول

وی ادامه داد: آنچه به نظر می‌رسد ادبیات باید در وجه قابل دفاع آن دنبال کند، ادبیاتی است که مخاطبان باید با آن ارتباط برقرار کنند. یک وجه از روایت‌های قصص قرآنی نیز همین است، یعنی هم مخاطب عام کاملاً با آن ارتباط می‌گیرد و هم سطح فهمی دارد که در آن هم آموزش و هم عبرت وجود دارد، اما قصص قرآنی سطح بالاتری هم دارد که آن لایه و سطح عمیق نخبگان و خواص و آشنایان به بطن‌ها و لایه‌های قرآن و رموز قرآن آن‌ها را راضی می‌کند، یعنی ما نباید به سمت افراط و تفریط برویم. در واقع هنری مورد قبول است که هر دو طیف را راضی نگه دارد.

شاکری با بیان اینکه ادبیات عامه‌پسند، عامیانه یا عامه‌گرا و نخبه‌گرا در مقابل هم هستند، گفت: همواره این سؤال وجود داشته که در حوزه ادبیات باید چگونه حرکت کنیم، این را نمی‌شود انکار کرد که آثار هنری به لحاظ استفاده از ابزار‌های روایی و عمق مضمونی که مطرح می‌کند و پیچیدگی شخصیت‌ها و جهان‌هایی که روایت می‌کنند همه در یک سطح نیستند. یعنی برخی از آثار هستند که جهانی که روایت می‌کنند بسیار پیچیده و وسیع است و آدم‌هایی که روایت می‌کنند بسیار پیچیده هستند و حتی در افق ادبیات مطلوب نیز با یک گونه ادبیات مواجه نیستیم. یعنی ادبیاتی که مخاطب کمتری دارد، ادبیاتی که مخاطب بیشتری دارد، چون به نحو سهل‌تری روایت خود را انجام می‌دهد و حتی نویسندگان ما در طول ادبیات پس از انقلاب، سبک نگارش جذاب و قابل فهمی دارند و در نقطه مقابل سبکی از روایت را داریم که این سبک برای همه مردم قابل فهم نیست. برای مثال پیچیدگی‌های روانی را در یک شخصیت می‌کاود و این‌ها پیچیدگی‌هایی را در فرم ظاهر می‌کند برای همین است که قابل فهم نیست.

ادبیات عامه‌پسند را به رسمیت بشناسیم

وی گفت: باید با وجود اینکه معتقدیم ادبیات نباید صرفاً تمایلات عمومی مردم را مدنظر قرار دهد، زیرا تیپ‌ها، موقعیت، مضامین، پایان‌بندی و قصه‌ها تکراری است، به عنوان مثال مثلث عشقی در ادبیات عامه‌پسند فراوان است، اما نباید به صورت یکسان و بدون مدارج و مراتب ادبیات مطلوب خود را تقسیم کنیم و باید بدانیم چگونه ادبیات عامیانه مطلوب را در کشورمان ترویج کنیم، در واقع به تعبیری باید بدانیم چگونه این عرصه و جبهه ادبیات عامه‌گرا یا عامیانه را که تحت تسخیر آثاری با مضامین نامطلوب است، به کنترل و استفاده ادبیات متعهد درآوریم و این اهمیت ویژه‌ای دارد. از این دو مبنا در این زمینه مطرح می‌شود، اینکه ما باید این عرصه را رها کنیم یا باید برای ادبیات عامه‌گرای انقلاب اسلامی برنامه‌ریزی کنیم؟

برخلاف ادبیات جهانی که گونه ادبیات عامه‌پسند را به رسمیت شناخته است، ما هنوز در این زمینه دچار تردیدیم که در دایره ادبیات راه بدهیم و هم برای آن اعتباری قائل باشیم یا نه. ما این اتفاق جدی و پرتکرار را در ادبیات خود جدی نمی‌گیریم و این گونه از ادبیات در غالب جشنواره‌ها به صورت کامل بایکوت می‌شود، زیرا به نظر می‌رسد که آن‌ها ارزش ادبی ندارند ویا با معیار‌های ما فاقد ارزش هستند، اما به هر حال وجود دارند
شاکری در پاسخ به اینکه به نظر می‌رسد این عرصه رها شده، آیا این امر باعث آسیب به ادبیات جدی می‌شود، بیان کرد: برخلاف ادبیات جهانی که گونه ادبیات عامه‌پسند را به رسمیت شناخته است، ما هنوز در این زمینه دچار تردیدیم که در دایره ادبیات راه بدهیم و هم برای آن اعتباری قائل باشیم یا نه. ما این اتفاق جدی و پرتکرار را در ادبیات خود جدی نمی‌گیریم و این گونه از ادبیات در غالب جشنواره‌ها به صورت کامل بایکوت می‌شود، زیرا به نظر می‌رسد که آن‌ها ارزش ادبی ندارند ویا با معیار‌های ما فاقد ارزش هستند، اما به هر حال وجود دارند و نکته مهم این است که باید آن‌ها را به رسمیت بشناسیم، زیرا در غیر این صورت نمی‌توانیم برای آن برنامه‌ریزی کنیم و به همین دلیل وجهی نمی‌ماند که یک نویسنده انقلابی متعهد بتواند در این عرصه اثری را تولید کند، چون برای او ارزش و اعتباری نخواهد بود.

این نویسنده تصریح کرد: ما درباره ادبیات داستانی صحبت می‌کنیم و اگر بخواهیم از این نوع خارج شویم و مستندنگاری‌ها و خاطره‌نگاری‌ها درباره دفاع مقدس را مورد توجه قرار دهیم، در این شاخه تا حدودی توانسته‌ایم ادبیت، مضامین غنی و خوانده شدن را با هم جمع کنیم و در این زمینه می‌توان دختر شینا، من زنده‌ام، وقتی مهتاب گم شد، دا، پایی که جا ماند و … در دایره ادبیات داستانی عامه‌پسند متعهد قرار دارد که هم مخاطب دارد و با لذت آن را می‌خوانند، درباره مضامین عالی است و آموزه‌های ارزشمندی در آن وجود دارد، واجد ادبیت بوده و تجربه‌های واقعی است در حالی که ادبیات صرف عامه‌پسند تجربه‌های خیالی و رمانتیک است.

نویسندگان جدی دوست ندارند اثر عامه‌پسند بنویسند

وی ادامه داد: ادبیات عامه‌پسند به گونه‌ای است که هیچ نویسنده ژانر جدی دوست ندارد اثرش در دایره عامه‌پسند باشد و ذهنیت منفی درباره آن وجود دارد. برای اینکه این گونه، آن طور که ما می‌خواهیم نه آن طور که هست؛ باید این ادبیات را مدیران فرهنگی و ادبی به رسمیت بشناسیم و در حوزه تبلیغ و اطلاع‌رسانی مجله و فصلنامه‌ای در این زمینه داشته باشیم و پژوهش‌هایی در دانشگاه‌ها در همین راستا شکل بگیرد، البته پژوهش‌هایی وجود دارد، اما درباره تئوریزه یا تأیید ادبیات عامه‌گرا نیست و این به رسمیت شناخته شدن به لحاظ علمی، برنامه‌ای، تبلیغی باعث نظام‌مند شدن این گونه ادبیات می‌شود و خطوط مشخصی را ترسیم می‌کند که می‌توان با آن قضاوت کرد و نویسندگان و ناشران را مورد حمایت قرار داد.

جریان متعهد همواره تلاش دارد آثاری را تولید کند تا خوانده شود، اما طراحی تئوریزه چنین ژانری را ندیده‌ام که انجام شود، یعنی تفکیک ادبیاتی که مخاطبان کمتری داشته باشد و ادبیاتی که برای سیر مطالعاتی ویژه دانشجویان، زنان خانه‌دار و … شروع می‌شود تا از ابتدا مطالعه را آغاز کند و به تدریج وارد ادبیات جدی شود.

گفت‌وگو از سمیه قربانی

روایت تاریخ کربلا سختی‌های خاص خود را دارد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی «بررسی نظریه روایت داستانی از امر تاریخی؛ برپایه نقد و بزکاوی کتاب نامیرا» توسط گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه، روز شنبه مورخ ۲۵ آبان‌ماه جاری در تهران برگزار ‌شد.

دکتر محمدرضا سنگری به عنوان دبیر این نشست علمی در ابتدای شست ضمن خیر مقدم به اساتید و حاضرین گفت: این نشست دومین نشست از سلسله نشست‌های نقد و بازکاوی کتب عاشورایی است که مربوط به کتاب نامیرا نوشته دکتر صادق کرمیار است. اولین نشست نیز مربوط به کتاب شماس شامی بود که دو هفته قبل برگزار شد.

سنگری ادامه داد: آقای صادق کرمیار فعالیت‌های فرهنگی زیاده داشته و اولین کتابی که از ایشان می‌شناسیم کتاب فریاد در خاکستر است که در سال ۶۹ چاپ شده است. کتاب دوم ایشان انتقام در اردوگاه بوده که برای سال ۷۰ بوده و کتاب نامیرا که در سال ۱۳۸۸ چاپ شده و در سومین دوره جایزه جلال آل احمد مورد تقدیر و دریافت جایزه شده و بزودی قرار است این کتاب تبدیل به فیلم شود. البته ایشان کتاب‌های غنیمت، دشت‌های سوزان، درد و حریم را نیز در مجموعه آثار خود دارد. و قابل توجه این است که کتاب نامیرا از ایشان به چاپ سی‌ام خود رسیده است.

وی افزود: کتاب نامیرا کتابی است که در مجموع با حدود ۲۳۴ صفحه به واقعه عاشورا پرداخته و قصه آن قصه‌ی دگردیسی چهره‌ها در نهضت امام حسین(ع) است.

مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: کتاب در پنج فصل تشکیل شده و ۲۸ شخصیت در آن وجود دارد که هشت شخصیت کتاب در تاریخ وجود ندارند یعنی چهره‌هایی هستند که توسط نویسنده برای پیشبرد بهتر داستان به کتاب اضافه شده‌اند.

در ادامه نشست دکتر محمود مطهری‌نیا استاد دانشگاه تهران با تاکید بر سختی‌های موجود در روایت تاریخی از کربلا و واقعه عاشورا به مواردی از آن اشاره کرد و گفت: الف. عاشورا اوج عظمت انسانی است و بالاترین تجلی انسانی در زمین و فهم عظمت عاشورا به خصوص در ساعات پایانی حیات امام حسین علیه السلام ساده نیست. طبیعتاً دشواری ناشی از این عظمت بر فهم و نیز روایت ما از آن اثر می­گذارد؛

ب. تاریخ کوفه پس از اسلام، تاریخ پر فراز و نشیبی دارد. ما در ایران امروز کوفه را نماد عهدشکنی و ناپایداری بر قول و قرارها می­شناسیم؛ اما باید مدنظر داشته باشیم کوفه در صدر اسلام و به خصوص آستانه واقعه کربلا بهترین شهر آن دوره به شمار می­آید. فراموش نکنیم مدینه و دیگر شهرها اساساً نه به سیدالشهدا علیه السلام نه برادر و پدر ایشان علیهم السلام روی خوش و آغوش بازی نشان ندادند. علاوه بر آن ترکیب جمعیتی و نیز جغرافیای تاریخی این شهر را با باید به دقت و دوباره بازخوانی کنیم؛ زیرا در کوفه هم قبیله گرایی عرب را به شفاف­ترین حالت می­توان مشاهده کرد هم گرایش و علاقه­هایی به اهل بیت علیهم السلام وجود دارد که به شرط تداخل و تعارض پیدا نکردن با منافع و دیگر ابعاد زندگی آنان هر از چندگاهی ظهور و بروزی پیدا می­کند. مشابه این حالی به حالی شدن را دنیای امروز و با تفاوتهای می­توان مشاهده کرد و نارواست اگر این روحیه را مختص کوفیان بدانیم.

ج. فرجام عاشورا برای ما کاملاً مشخص است و نگارش داستان درباره ماجرایی که پایانی لو رفته دارد فوق العاده دشوار است و پیدا کردن یا خلق زاویه و شخصیتی که بتواند مخاطب را با خود همراه کند چندان ساده نیست؛

د. زیست ما در جمهوری اسلامی ایران شرایطی خاص را برای ما فراهم آورده که روی فهم ما نسبت به زیست در دیگر مقاطع تاریخ و نقاط جغرافیایی اثر گذاشته است. برای نمونه کتابی داستانی را درباره زندگی هاجر سلام الله علیها می­خواندم که روایت او از ساره همسر ابراهیم سلام الله علیهما هیچ تفاوتی با یک زن ساده با سطح اطلاعات و فرهنگ پایین نداشت و به تعبیر امروزی اخلاقش خاله زنکی بود. در بخشهای مرکزی ایران است که چندهمسری قبیح شمرده می­شود و در دوره کنونی است که رابطه با کنیز امری ناشایست به شمار می­آید، اما در قرون قبل اساساً چند همسری نه برای مردم عادی نه حتی بزرگان رفتار نامناسبی دیده نمی­شد و کارکردهای جنسی یکی از ابتدایی­ترین و پذیرفته­شده­ترین نقش­های هر کنیزی به شمار می­آمد. به عبارت دیگر، آن نویسنده دهها صفحه درباره موضوعی قلم زده که هیچ نسبتی نه با تاریخ دارد که باورها و اعتقادات ما. اگر جای او بودم تمام تلاشم را در پرداخت دو جنبه از زندگی هاجر سلام الله علیها می­کردم: نخست تسلیم و رضا و ولایت­پذیری او در پذیرش زندگی وسط بیابانی برهوت و عاری از سکنه و سبزی و آب و دومین جنبه نانوشته تاریخ زندگی هاجر سلام الله علیها آنجاست که او چنان فرزندش اسماعیل را تربیت کرده بود که وقتی پس از دو دهه زندگی در غربت زمانی که ابراهیم سلام الله علیه می­آید و پیام خدا را به فرزند رعنایش اسماعیل علیه السلام مبنی بر بر بریدن سر او ابلاغ می­کند، اسماعیل هیچ مقاومتی نمی­کند و او نیز در نهایت تسلیم و ولایت­پذیری تنها با این جمله پاسخ پدر را می­دهد که پدرا آنچه را بدان فرمان داده شده­ای انجام بده. اگر قدری با اسماعیل یا هاجر همذات­پنداری کنیم بی­تردید می­توان بلندای ایمان آنان را حس کرد؛

و بالاخره آخرین دشواری روایت ماجرای کربلا را باید ناشی از چند بعدی بودن آن دانست؛ زیرا همزمان عوامل جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی- اجتماعی، رسانه­ای بر ظهور و بروز واقعه کربلا اثر داشته است. طبیعتاً برای فهم دقیق آن باید ابعاد مختلف آن را درنظر گرفت؛ برای مثال هم از سویی رفتار عجیب قبیله ازد را باید در نظر بگیریم که فرزند رسول خدا صلی الله علیه را یاری نکردند و تنها دو سه روز بعد از آن در دفاع از عبدالله بن عفیف پیرمرد نابینای هم قبیله­ای خود که به عبیدالله بن اعتراض کرد چنان رشادتی از خود نشان دادند که نیروهای حکومت درمانده شدند و به سختی توانستند وی را دستگیر کنند. از سوی دیگر نظام اقتصادی مبتنی بر تعریف عریف و عرفا چنان دقیق طراحی شده بود که صدای هر معترضی را در قبیله خفه می­کرد. علاوه بر آن چنان تبلیغات حکومت علیه اهل بیت علیهم السلام اثر گذاشته بود که شامیان ابن عباس را عالم می­دانستند و جایی که او حضور داشت به امام حسین علیه السلام اجازه نمی­دادند سخن بگوید.

وی تاکید کرد: قبل از آنکه بخواهم نکاتی را درباره کتاب نامیرا عرض کنم این را یادآور می­شوم کتاب نامیر را چنان کتاب مفید و ارزنده­ای می­دانم که در اغلب کلاسهای تاریخ صدر اسلام خود این کتاب را معرفی می­کنم و از دانشجویان می­خواهم آن را مطالعه کنند.

مطهری‌نیا گفت: نامیرا کتابی است که تاریخ کربلا و کوفه را چنان به تصویر کشیده که هم از سویی چنان خط تعلیق جذابی دارد که می­شناسم کسانی آن را طی چند ماه حداقل چهار بار مطالعه کرده بودند هم از لحاظ تاریخی وقتی یک متخصص رشته آن را می­خواند این کتاب را معارض با روح کلی روایات تاریخی عاشورا و کربلا نمی­یابد. بر عکس این کار کتابی است که تلاش می­کند به زور مباحث امنیتی و اطلاعاتی امروزی را به تاریخ کربلا تحمیل کند. در کتاب همه نوکرهای ارباب اساساً امامام حسین علیه السلام تصویر شده نسبتی با تاریخ و روایات ما ندارد و ایرادهای بنیادین متعددی به آن وارد است و بماند که خط تعلیق جذابی هم ندارد که مخاطب را با خود همراه کند.

وی خاطرنشان کرد: در کنار نقاط قوت این کتاب متأسفانه ضعفهایی در اثر دیده می­شود و در همین راستا خواهش می­کنم اگر قرار است سریال این کار ساخته بشود حتما از چند کارشناس تاریخی استفاده بکنند تا این نقصها آنجا دیده نشود و به اصطلاح کار عوام فهم و خواص پسند بشود. برای نمونه ربیع شخصیتی است که پدرش را شامیان کشته­اند. اگر او را یک فرد شامی کشته باشد باید بگوییم یک شامی در دعوایی مثلا کشته است، اما اگر او را حکومت شام کشته باشد پس بی­تردید پدرش از بزرگان شیعه بوده و نمی­شود پسر اینقدر بی­اطلاع از باورهای شیعی باشد و به طور طبیعی یا باید شیعه یا دشمن شیعه باشد نه بی­اطلاع.

استاد دانشگاه تهران و قم در پایان افزود: عبدالله بن عمیر نیز شخصیتی واقعی و تاریخ­دار در کربلاست که خود و همسرش در کربلا حضور داشته­اند. اگر یکی از شهدای کربلا که صرفاً نامش در تاریخ آمده یا شخصیتی خیالی جالی عبدالله در داستان استفاده می­شد به مراتب بهتر از اکنون بود و زیبایی نحوه به تصویر کشیدن شرایط خاکستری کوفه توسط آقای کرمیار را بهتر نشان می­داد. بر خلاف بسیاری از تصویرسازی­های ما از کربلا که معمولا افراد سیاه یا سفید نمایش داده می­شوند و تکلیفشان را برای مخاطب به سرعت مشخص می­کنیم نامیرا مخاطب خود را با طیف خاکستری جامعه همراه می­کند که بیشتر افراد در این دسته قرار می­گیرند.

در ادامه این نشست دکتر احمد شاکری عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: این جلسات به همت گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شده است و هدف ان بررسی امکان و جوانب تئوری رمان تاریخی از منظرگاه مبانی و ارزشهای انقلاب اسلامی است. در پژوهش در هر موضوعی تا سعه معرفتی ، تنوع مسائل، مبادی علمی و علوم مضاف به موضوع شناخته نشود نمی توان به نتیجه مشخصی دست یافت. بر این اساس بر ان خواهم بود تا در این نشست گستره مسائلی که در این حوزه قابل طرح است را بیان کنم:

دکتر شاکری، در ادامه با ارائه درختواره ها و الگوهایی به طرح هندسه معرفتی رمان تاریخی پرداخت. برخی جوانب و اضلاع هندسه معرفتی رمان تاریخی بدین قرارند:

سلسله مبادی و مبانی فلسفه رمان تاریخی از مبانی بعیده تا مبادی مباشره
تفکیک و تبئین دو رویکرد پسینی ( تبئین الگوی نظام مند از رمان تاریخی بر اساس اثار موجود) و پیشنی (تبئین الگوی نظام مند از رمان تاریخی بر اساس رمان مطلوب انقلاب اسلامی) در مطالعه رمان تاریخی
چیستی و چرایی مسئله شدگی رمان تاریخی در ادبیات داستانی
بررسی چیستی رمان تاریخی بر اساس الگوی علل اربعه
تبئین مسائل فرایند پژوهی تبدیل و تبدل گونه های ادبی به یکدیگر؛ صورتهای موجود و مطلوب نیل از تجربه روایت بومی در تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی به ادبیات داستانی مطلوب تاریخی
نسبت رمان تاریخی با دیگر گونه های داستانی چون: داستان انقلاب، داستان دفاع مقدس، داستان دینی و داستان عاشورا
خصائص و اختصاصات “رمان” در روایت تاریخ (حدود ظرفیت ها و محدودیت های رمان در روایت تاریخ)
نسبت صورت أکمل داستان با تاریخ (داستان هر چه داستان تر، غیر تاریخی تر)
دلایل توجه داستان نویس به رمان تاریخی (اصل اولی در افرینش داستان روایت از امر تجربه شده است. بنابر این چرا رمان نویس خطر روایت از امر تجربه نشده را می پذیرد؟)
الزامات توجه نویسنده به تاریخ به غرض روایت رمان تاریخی (آیا نویسنده رمان تاریخی صرفا داستان نویس است؟ ایا برای نیل به رمان تاریخی تنها مطالعه تاریخی کافی است یا نیاز به اجتهاد تاریخی است)
بررسی اقسام مواجهه نویسنده (فاعل و آفرینشگر) با متن (بر سیاق تقسیم بندی مربوط به نسبت مخاطب با متن، نویسنده نیز قادر است نسبت مخاطب متن خود با متن و نسبت متن خود با تاریخ را در درجات معین تنظیم نماید. به تعبیری نسبت مخاطب با متن کاملا متاثر از رهیافتی است که نویسنده در متن خود دنبال کرده است.)
نسبت رمان تاریخی با واقع گرایی (رئالیسم): (در تقریر مشهور از میان شش تقریر از رئالیسم میان این دو نسبت عام و خاص مطلق برقرار است.)
واقع نمایی داستان، واقع گرایی تاریخ (ایا مخاطب رمان تاریخی با تفکیک بخشهای تاریخی ان از بخشهای مخیل دو نوع مواجهه متفاوت با گزاره های هر بخش دارد؟ یا مخاطب رمان با پذیرش رمان و منطق و کارکرد و غایت رمان عملا با منطق فهم رمان با همه گزاره های ان مواجه می شود؟)
تفاوت مدارج “کلیات” و “جزئیات” در صدق و کذب در رمان تاریخی (ملاک صدق و کذب -تاریخی بودن یا نبودن- در رمان های تاریخی چیست؟)
پیش فرض های مخاطب رمان تاریخی (عوامل موثر در یافت صدق و کذب تاریخی در رمان تاریخی
مخاطب با دو قالب “تاریخ” و “رمان” چگونه مواجه می شود؟)

صورت غالب محل نزاع در داستان تاریخی (در صورت علم اجمالی کلی اساسا مخاطب با نوعی پارادوکس روشی در مواجهه با گزاره های تاریخی و داستانی مواجه است. زیرا نمی داند کدام یک را باید تاریخی و مستند فرض کند و کدام یک را مخیل بداند. در صورت ترکیب علم تفصیلی و اجمالی نیز در بخش علم اجمالی همین معضل وجود خواهد داشت.)
متعلق تاریخی رمان (تاثیر دو متعلق “زمان” و “قداست” و مراتب ان در گستره و پیچیدگی مسائل این حوزه
پیچیده ترین مسائل در رمان تاریخی مربوط به روایت از زیست شخصیت های قدسی در زمان بعید تاریخی است)

صورت بندی مقایسه ای مراتب و نتایج حاصل از متعلق های رمان تاریخی (ایا اغراض مترتب بر اصالت یافتگی هر یک از متعلق ها در رمان تاریخی با یکدیگر متفاوت است؟)
ضد خاص و اضداد عام رمان تاریخی (طیفی از اضداد عام برای رمان تاریخی قابل فرض است)
ایا رمان غیر تاریخی در نشان دادن عبرت تاریخی أتقن و أوقع از رمان تاریخی است؟ (به عنوان نمونه ایا رمان دفاع مقدس بهتر از رمان عاشورا عبرت تاریخ را نشان می دهد)
برجسته سازی متعلق قدسی رمان تاریخی نسبت به متعلق غیر قدسی (چرایی ها و اغراض)
موانع اختصاصی شکل گیری رمان تاریخی از شخصیت قای قدسی (پیامبران، ائمه مذهب، اولیاء دینی، اوتاد، صاحبان کرامت، علما، شهدا)
مجاری خروج رمان از محدوده مصرحات تاریخی (در صورت فرض امکان رمان تاریخ و قول به تحفظ امر تاریخی در رمان تاریخی، مجاری تحفظ رمان بر مصرحات تاریحی چیست؟)
مهمترین تکنیک های داستانی جهت تحفظ حداکثری تاریخ قدسی (با اقرار به لزوم تحفظ حداکثری تاریخ این موضوع مطرح خواهد شد که روایت داستانی چه ابزارها و تکنیک هایی برای نیل به این غرض در اختیار دارد)
نویسنده کتاب مانایی و میرایی اضافه کرد: در برآوردی کلی از وضعیت فعلی ادبیات داستانی در کشور، کفه ترازوی نقد ادبی با تولید آثار خلاقه در کشور برابر و حتی متوازن نیست. نقد ادبی قادر نیست ادبیات خلاقه تولید شده در کشور یا حداقل مهمترین آنها را رصد کرده تحلیل کند، آن را در هاضمه خود معنی دار کرده و در فراز و فرود آثار داستانی و چهره های ادبی نقشی درخور ایفا کند.

وی افزود: عوامل دیگر کیفی از جمله تزلزل جایگاه نقد ادبی در کشور، عدم برخورداری نقد ادبی متعهد از تئوری های بنیادین، کوتاهی در پرورش منتقدان آگاه، متخصص، شجاع و ممحض، پیچیدگی های متنوع در گونه های داستانی موجود، خلا جدی اخلاق نقد و نقد پذیری و در نهایت فقدان جریان منسجم نقد ادبی متعهد، همگی در شکل دهی وضعیت موجود موثر بوده اند.

شاکری در پایان این نشست گفت: رمان نامیرا از جمله شاخص ترین رمانهای تاریخی مرتبط با تاریخ اسلام است که در این فضای کلی حاکم بر نقد تولید و معنی دار شده است. نویسنده نامیرا در اثار داستانی دیگرش نیز نشان داده است در مواجهه با تاریخ دقیق و در عین حال خلاق است. نویسنده با ورود شخصیت فرعی تاریخی مرتبط با واقعه عاشورا به دو دسته گی و چند دسته گی های حاکم بر کوفه تلاش می کند تجربه زیست تاریخی را برای مخاطب خود فراهم کند. گرچه ساختار فیلمنامه ای روایت و تبدیل ناقص شخصیت تاریخی عبدالله بن عمیر به شخصیت داستانی نویسنده را از نیل به مقصود نهایی بازداشته است.

معرفی نامزدهای بخش نقد ادبی جایزه جلال آل احمد

هیئت داوران بخش نقد ادبی دوازدهمین دوره‌ جایزه‌ ادبی جلال آل‌احمد، اسامی شش نامزد راه‌یافته به مرحله نهایی این بخش را اعلام کرد.

به گزارش قدس آنلاین، نامزدهای دریافت این جایزه به ترتیب الفبا عبارتند از:

بومی سازی رئالیسم جادویی در ایران به قلم «محمدحنیف» و «محسن حنیف» از انتشارات علمی فرهنگی
تحلیل سوژه در ادبیات داستانی فرامدرن به قلم «فرزاد کریمی» از انتشارات روزنه
درباره مانایی و میرایی به قلم «احمد شاکری» از انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
دوره بندی در تاریخ ادبی به قلم «ناصرقلی سارلی» از نشرخاموش
رمان اسطوره ای، نقد و تحلیل جریان اسطوره گرایی در رمان فارسی به قلم «سیدعلی قاسم زاده» و «سعید بزرگ بیگدلی» از نشر چشمه
نظریه و نقد ادبی درسنامه میان رشته ای به قلم «حسین پاینده» از انتشارات سمت

این پنج اثر به داوری «دکتر مریم حسینی»، «دکتر محمدرضا سنگری» و «دکتر ابوالفضل حری» به مرحله نهایی داوری دوازدهمین دوره‌ جایزه‌ ادبی جلال آل‌احمد راه پیدا کرده‌اند.

بررسی نظریه روایت داستانی از امر تاریخی؛ برپایه نقد و بازکاوی کتاب شماس شامی

مهر ۲۱, ۱۳۹۸

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست بررسی نظریه روایت داستانی از امر تاریخی؛ برپایه نقد و بازکاوی کتاب شماس شامی، به همت گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه، روز یکشنبه مورخ ۲۱ مهرماه ۱۳۹۸ با حضور دکتر مجید قیصری،‌ دکتر محمدرضا سنگری، دکتر سعید طاووسی مسرور، دکتر احمد شاکری و حجت الاسلام مهدی جهان در سالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دفتر تهران برگزار شد.

در ابتدای این نشست دکتر سنگری مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه بیان داشت: قرار است نشست‌های با عنوان بررسی نظریه روایت داستانی از امر تاریخی؛ برپایه نقد و بازکاوی پنج داستان عاشورای برگزار شود؛ که این اولین نشست می‌باشد که به کتاب شماس شامی نوشته استاد قیصری اختصاص یافته است. در ادامه ایشان ضمن معرفی کتاب و شخصیت‌های حاضر در داستان شماس شامی، گزارش تاریخی که کتاب به آن اشاره می‌کند را قرائت نمودند.

حجت‌الاسلام مهدی جهان با اشاره به نقد هدفمند در ساحت علم و هنر بیان داشتند: سوال این است که چگونه می‌توان امر تاریخی را روایت کرد. وقت ما می‌خواهیم از امر تاریخی صحبت بکنیم باید نگرش جغرافیای ما کامل باشد. بعضی از نویسندگان می‌گویند من درک خودم را نوشتم.

وی تصریح کرد: آیا درک تاریخی فردیت بر‌دار است؟ اما به واقع تاریخ مبتلا به جغرافیای خاصی می‌باشد، مانند اینکه در جریان روایت از کربلا به دو روایت برمی‌خوریم یکی روایت تاریخ دمشق یک روایت هم در تاریخ الفتوح است. در تاریخ الفتوح وقتی که تاریخ کوفه را بیان می‌کند، گزارش صحیح‌تر و کامل‌تر است چون مورخ در کوفه بوده است، ولی وقتی از شام گزارش می‌دهد کامل نیست و تاریخ دمشق صحیح‌تر می‌باشد. ولی تاریخ دمشق وقتی از کربلا صحبت می‌کند اشکالش بیشتر است. چون جغرافیای فکری این دو مورخ متفاوت است پس روایت هم تفاوت دارد.

جهان افزود: داستان احتیاج به روایت دقیق دارد، پس داستان نویس باید امر تاریخ را بشناسد، جغرافیایی شامل زمان، مکان و شخصیت را بفهمد و سپس در صنعت داستان نویسی جغرافیایی داستانی خلق کند که زمان مکان و شخصیت داستانی و موافق با پیرنگ داشته باشد.

دکتر سعید طاوسی در این نشست مباحث خود را در دو سطح ارائه کرد: سطح اول ناظر به کتاب شماس شامی و چگونگی شخصیت پردازی و صحنه آرایی آن. در این قسمت اشاره شده که انتخاب نام جالوت برای شخصیت اول داستان مناسب نیست، زیرا جالوت به عبری و آرامی یعنی تبعیدشدگان و آوارگان و راس جالوت یعنی رهبر آوارگان که منظور از آوارگان یهودیان بابِل است. راس الجالوت یهودیان عراق در مقطع عاشورا قابل شناسایی است، زیرا اولین راس الجالوت در دوره اسلامی بوستنای نام داشته و احتمالا جانشین وی حنینا یا شاید جانشین جانشینش حَسدای بوده و با تحقیق بیشتر می توان به جمع بندی رسید.

وی افزود: نکته دیگر این که راس الجالوت هیچ ربطی به امپراتوری روم شرقی ندارد و نهادی زیر نظر خلیفه مسلمین بوده و محل استقرار راس الجالوت هم عراق بوده و حضور راس الجالوت در دربار یزید که در برخی منابع اسلامی ذکر شده به نمایندگی از بیزانس نبوده است یعنی دقیقا خلاف آنچه در داستان شماس شامی آمده است. طاوسی اشاره‌ای به این نکته داشت که اساسا مولف عامدانه و آگاهانه نخواسته در چارچوب تاریخ بماند و البته نکات مذکور درباره راس الجالوت نیز برای خواننده عادی کتاب مشکلی ایجاد نمی‌کند و او با همین متن موجود ارتباط برقرار می‌کند.

طاوسی در سطح دوم بحث هم به اصل روایت داستانی از تاریخ پرداخت و چند سوال اساسی از طرف وی طرح شد، مثلا اینکه آیا مجاز است که ما داستانی خیالی بنویسیم در فرضی که خواننده آن را واقعی می‌پندارد؟ و اینکه آیا نپرداختن خود معصومان (ع) و نوشتن درباره حاشیه مانند داستان شماس شامی و فیلم روز واقعه مطلوب‌تر است یا بازنویسی امروزی متون تاریخی مانند کتاب آه و کتاب قاف دو اثر یاسین حجازی؟

دکتر مجید قیصری نویسنده کتاب شماس شامی در ادامه این نشست گفت: در کنار تاریخ رسمی، تاریخ موازی یا تاریخ جایگزین وجود دارد، تاریخ جایگزین روایت فردی و جایگزین روایت جمعی است که با تخیل تاریخی دیگری را برای خواننده رقم می‌زند. که تخیل در آن شکل می‌گیرد، واقع اولیه وجود دارد، ولی در کنار آن بستری که وجود داشته است، نویسنده در آن بستر داستانی را خلق می‌کند که در آن تخیل دخیل است. یک زمانی بنده تاریخ روایت می‌کنم شما می‌آید، بند به بند آن را با تاریخ تطبیق می‌دهید. ولی اینجا این تاریخ من است. یک روایت جمعی درخصوص تاریخ وجود دارد و در کنارش یک روایت فردی داریم.

دکتر احمد شاکری عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به این نکته که با وجودی که تقریبا یازده سال از انتشار این داستان بلند می‌گذرد همچنان در محافل نقد، شاهد بررسی نقادانه این داستان با رویکرد پژوهشی رمان تاریخی نبوده‌ایم. بیان داشتند این بیش از هر چیز به ضعف جریان نقد متعهد در کشور باز می گردد. ادبیات داستانی دوره ای را سپری می کند که نقد ادبی در ان بیش از پیش به محاق رفته است. معدود منتقدان متعهدی که در دهه ۶۰ و ۷۰ قلم می زدند از این حوزه خارج شده و جایگاه نقد به ناشران و افراد ذی نفع در انتشار کتاب سپرده شده است.

وی افزود: جریان نقدی که بده بستان ها و ارتباطات را با نقد جدی و مبنایی معاوضه می کند و صراحت و شجاعت و دانش لازم را در ورود به این عرصه از خود نشان نمی دهد مهمترین عامل در پس رفت ادبیات و شیوع انبوه مشهورات غیر علمی در حوزه ادبیات داستانی است. ضعف جریان نقد ادبی متعهد از سویی موجب می شود در فضای تبلیغی کنونی برخی اثار بدون برخورداری از وجوه ادبی یا غنای محتوایی بر صدر بنشینند و در نقطه مقابل بسیار اثار ارزشمند اساسا دیده نشده یا ارزشهای پنهان انها کشف نشود. در نتیجه این احتمال تقویت می یابد که ادبیات درجا زده و مسیرهای از پیش پیموده و بی نتیجه را تکرار کند یا از یافته ها و و تجربیات موفق پیشینیان و هم عصران محروم بماند.

شاکری گفت: می‌توان با رویکردهای مختلفی به نقد “شماس شامی” پرداخت. یکی از مهمترین این رویکردها نقد تاریخی بر مبنای نظریه رمان تاریخی است. در این شیوه منتقد باید همانند پژوهشگر تاریخی بازه زمانی و مولفه های تاریخی داستان را از دل منابع تاریخی استخراج کند و خود را هم طراز نویسنده بلکه بالاتر از او قرار دهد. سپس با نقد داستانی به این نکته توجه نماید که ایا نویسنده در انتخاب مقطع تاریخی و استفاده حداکثری از ظرفیت های ان برای دست یابی به روایت داستانی انتخابهای درستی داشته است؟ ایا ماده خام تاریخ تا چه حدی او را از خلاقیت بی نیاز می ساخته است و اینکه ایا به روح تاریخی وفادار بوده است؟

عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تاکید کرد: مسئله دیگری که باید بدان پاسخ داد بررسی دوره زمانی انتشار چنین اثاری است. می دانیم ادبیات داستانی و بخصوص رمان و داستان بلند از سرچشمه تجربی نویسنده نشات می گیرد. نویسنده چیزی یا کسی را می تواند موضوع داستان خود قرار دهد که ان را عمیقا و به صورت بی واسطه تجربه کرده باشد. بنابر این انتخاب اولیه یک نویسنده داستان تاریخی نیست. چنانکه جناب قیصری نیز داستان نویس جنگ هستند و به واسطه حضور و درک جنگ به این موضوع تمایل پیدا کرده اند. سئوال این است که چرا چنین نویسنده ای باید به سراغ امری تاریخی رود که با زمان زندگی اش هزارو سیصد و اندی سال فاصله زمانی دارد؟ ایا این در نتیجه نظریه انسداد رمان معاصر است که معتقد است ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس به بن بست رسیده است و نویسنده برای ابداع و تولید داستان باید به تاریخ پناه ببرد یا دلایل دیگری دارد؟

نویسنده کتاب درباره مانایی و میرایی ادامه داد: اما سئوالی که مایلیم در اینجا مطرح کنم و معتقدم نیازمند پژوهشی جدی است نقد این داستان بر مبنای جهان بینی و جهان داستانی اثار مجید قیصری است. می دانیم اقای قیصری از نویسندگان ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس اند. خصوصیت اصلی ادبیات داستانی سیاه به نوع نگاه به وقایع و هستی، ایدئولوژی زدایی و ضدیت با جنگ بر می گردد. سئوال این است که ایا این جهان بینی و فکر در این داستان نیز از نویسنده دیده شده است؟ یا شماس شامی با دیدگاهی دیگر نوشته شده است؟

شاکری تصریح کرد: به نظر می‌رسد نشانه های اشکاری در شماس شامی وجود دارد که بر اساس ان همان رویکرد ضد ایدئولوژیک و ضد جنگ در این کار نیز دیده می شود. کافی است به دو سوی نبرد در این داستان نگاه کنید. یزید و امام حسین چگونه معرفی می شوند. اوصافی که از یزید نام برده شده است این است که شراب می نوشد، گوشت خوک می خورد، اهل میمون بازی است و زن بارگی. در جایی مطالعه کردم که این کتاب را مناسب برای ترجمه به زبانهای دیگر می دانند در حالی که این نحوه معرفی از یزید چهره پلیدی از او در اذهان فردی مسیحی یا بی دین برجای نمی گذارد. مسئله دیگری که در این کار کاملا مشهود است رویکرد به تعبیری انسان گرایانه در مقابل رویکرد ایدئولوژیک است. جالوت یعنی همان فرستاده ای که توسط یزید کشته شده است فردی ضد جنگ است و این ضدیت را در متن داستان بیان می کند.

وی گفت: داستان نیز تصویری که از جنگ یزید نشان می دهد ان است که این جنگ به تعبیر ادبیات سیاه دفاع مقدس جنگی بی حاصل بوده است چون جز کشته شدن بی‌گناهان و اسارت زنان و کودکان حاصل و ثمری نداشته است. در حقیقت شما در این اثر جز بدبختی برای باقی ماندگان واقعه عاشورا نمی بینید. جالب‌تر انکه داستان اصرار دارد از روی سخنرانی امام سجاد و حضرت زینب در دربار یزید بپرد و به تعبیری ان را سانسور کند. در نتیجه انچه از اسرا می بینید همه اش بدبختی است. با این تفاوت که قیصری تلاش داشته از منظر راوی این داستان برخی کرامات را نسبت به امام حسین علیه السلام مطرح کند. کرامات و امور خارق عادتی چون سخن گفتن سر بریده امام علیه السلام.

شاکری بیان داشت: پدیدار شدن نوشته روی دیوار دیر مسیحیان، تبدیل شدن پول های سربازان به خرده های سفال، خواب دیدن های متعدد و خونی شدن لباس باقی مانده از حضرت یحیی. یعنی همه انچه از امام حسین علیه السلام دانسته می شود از جنس خوارق عادت است اما اندیشه امام حسین و انگیزه و هدف اش و جنبه حماسی و ایدئولوژیک عاشورا اساسا بیان نمی شود. تنها نکته ای که جالوت به واسطه ان با یزید مخالفت می کند ان است که امام حسین نوه پیامبر اسلام صلوات الله علیه است. اما ایا واقعا امام حسین علیه السلام به دلیل انکه نوه پیامبر مکرم اسلام است مورد احترام و تقد است؟

وی تاکید کرد: به نظر می‌رسد اینگونه نیست. بلکه این معنویت و هدایت ویژه است که امام حسین را بر صدر نشانده است نه نسب ظاهری به پیامبر اکرم.

نویسنده کتاب جستاری در اصطلاح‌شناسی ادبیات داستانی دفاع مقدس در پایان گفت: در این داستان همانند اثار ضد جنگ، قادر نیستیم احساسی حماسی را تجربه کنیم. بلکه می گوییم هر دو سوی میدان دچار ضرر و زیان شدند. با این تفاوت که یزیدیان ظالم بوده ند و در اتش اند و حسینیان مظلوم بوده اند اما خوار و خفیف شده اند. داستان به لحاظ تحقیقات تاریخی بسیار ضعیف است. همچنان که به لحاظ نثر اشکالات زیادی اعم از املایی و ویرایشی در کار دیده می‌شود.

نقد و بررسی کتاب «پس از بیست سال» در کتابخانه عارف قزوینی برگزار شد

نشست نقد و بررسی کتاب «پس از بیست سال» اثر سلمان کدیور با حضور احمد شاکری منتقد و پژوهشگر در کتابخانه عمومی عارف قزوینی شهر قزوین برگزار شد .

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان قزوین، نشست نقد و بررسی کتاب «پس از بیست سال» اثر سلمان کدیور با حضور احمد شاکری، منتقد و پژوهشگر؛ حمیدرضا سبحانی نژاد، نویسنده و کارشناس ادبی؛ علی هوشمندی، رئیس حوزه ی هنری استان، اساتید، نویسندگان و جمعی از علاقه مندان به کتاب، روز دوشنبه ۱۵ مهرماه در سالن کتابخانه عمومی عارف قزوینی برگزار شد.

در ابتدای نشست سبحانی نژاد، کارشناس ادبی که اجرای این جلسه را نیز برعهده داشت گفت: «پس از بیست سال» رمانی تاریخی است که با قیام عاشورا آغاز می‌شود و با جریانات خلافت امام‌علی (علیه‌السلام) و ماجراهای مهمی همچون جنگ صفین ادامه می‌یابد. در این اثر، با اتفاقات تاریخی صدر اسلام و شخصیت‌های اثرگذار در وقایع مهم تاریخ آن زمان، آشنا می‌شویم.

سبحانی نژاد با اشاره به نکات مثبت کتاب اظهار داشت: رویکرد به تاریخ تشیع در این کتاب از اهمیت بسیاری برخوردار است. می توان گفت که رمان تاریخی می تواند آمیزه ای از ذوق نویسنده و واقعیت های تاریخی باشد. زیرا هنگامی که نویسنده می خواهد رمانی غیرتاریخی خلق کند، بی شک سوار بر اسب خیال شده، شروع به نوشتن کرده و شخصیت و ماجرا خلق می کند؛ اما نویسنده رمان تاریخی باید توجه داشته باشد که شخصیت ها و وقایع مسلم تاریخی وجود دارند.

در ادامه شاکری، منتقد اثر گفت: در حوزه هنر، ادبیات از مهم ترین حوزه ها است زیرا ما با تهاجم فرهنگی رو به رو هستیم و مطالعه این قبیل آثار به ما کمک می کنند تا معاویه، عبیدالله بن زیاد و عمر سعد را در این عصر بشناسیم.

وی تاکید کرد: لازم است نقدهای ادبی در جامعه به جریان تبدیل شود ولی ما در حال حاضر جریان نقد ادبی متعهد نداریم .

شاکری گفت: اقبال مخاطب به دانستن درباره تاریخ صدر اسلام، یکی از عوامل ترغیب کننده نویسندگان به نوشتن در این موضوع است. این درحالی است که تنها روایت های داستانی هستند که می توانند از سد استنادات تاریخی عبور کرده و شخصیت ها را بدون پوشش و نقاب به مخاطب معرفی کنند.

وی با بیان اینکه نویسنده ای که روایت داستانی از تاریخ را انتخاب می کند، ضرورت ها و اهداف مشخصی دارد، ادامه داد: تواریخ واجد اجمالند و در برخی موارد مبهم گویی می کنند اما داستان نویس با انتخاب شخصیت و رویکرد خاص خود در روایت داستان، خوانشی از تاریخ را ارائه می کند.

شاکری با اشاره به شخصیت سلیم که شخصیت محوری داستان محسوب می شود، گفت: البته سلیم شخصیتی است که هیچ رد پایی از او در روایت های تاریخی نیست و تنها زاییده خیال نویسنده است.

وی تصریح کرد: مساله اصلی سلیم، عشق به راحیل است اما عشق در این داستان خیلی سطحی بیان شده و به دلیل ازدواج راحیل و سلیم، از صفحات ۲۵۰ به بعد کتاب، ظاهرا دیگر این عشق حرفی برای گفتن ندارد.

شاکری افزود: تقسیم بندی شخصیت ها بر اساس پیش فرض های ساده ای است که کاملا همخوان و همسو با پیش فرض های مخاطب است. تقسیم بندی شخصیت ها در دو جبهه اسلام و کفر تقریبا از ابتدای کار در داستان دیده می شود و نتیجه اولیه این تقسیم بندی آن است که مخاطب اساسا مشکلی در شناخت آدم ها ندارد بلکه با یک پیش فرض ابتدایی که داستان نیز در ساخت آن موثر نبوده، اطرافیان معاویه را منافق و نزدیکان علی (ع) را افرادی حق طلب می داند.

وی با اشاره به رویکرد رمان که عدالت خواهی است، اضافه کرد: به نظر می رسد مهم ترین معیار تقسیم بندی و تفکیک جبهه حق و باطل در رمان، برگرفته از معیار عدالت خواهی است اما این رویکرد عدالت خواهانه تبدیل به کنش داستانی نشده و شاید نکته ای که لازم به پردازش بیشتر بوده است، توجه به جایگاه شخصیتی عظیم علی علیه السلام است.

شاکری در پایان اظهار داشت: «پس از بیست سال» را باید یک رمان حادثه محور و نه مضمون محور و شخصیت محور دانست. در این داستان تصاویر، به خوبی روایت شده و این از توانایی نویسنده در روایت گری حکایت می کند؛ همچنین در این اثر جنبه های تاریخی بر جنبه های داستانی غلبه می کند. در حالی که رمان «پس از بیست سال» داستانی نجیبانه است و نویسنده تلاش زیادی برای انجام تحقیق تاریخی در نگارش این اثر انجام داده که قابل تقدیر است.

در ادامه جلسه ی پرسش و پاسخ انجام شد و شرکت کنندگان نقطه نظرات خود را بیان کردند. در پایان با حضور اساتید حاضر در جلسه از احمد شاکری، منتقد و نویسنده تقدیر شد.

لازم به ذکر است رمان تاریخی «پس از بیست سال» اولین اثر سلمان کدیور، در هفدهمین دوره جایزه قلم زرین شایسته تقدیر شناخته شد.

قد ارزشمند در خلق جریان جدید ادبی موثر است

قزوین – ایرنا – نقد ارزشمند در خلق جریان جدید ادبی موثر بوده و ظرفیت‌های بیشتری را پیش روی مخاطبان و فعالان این عرصه قرار می‌دهد.

یک منتقد ادبی روز دوشنبه در نشست نقد و بررسی کتاب پس از بیست سال اثر سلمان کدیور که در کتابخانه عارف شهر قزوین برگزار شد، افزود: منظور از نقد، یک ساختار سنجیده برای بررسی آثار است اما در شرایطی که جامعه در معرض بمباران سلیقه‌ای قرار می‌گیرد در غیبت نویسنده، ناشران و گروه‌هایی جای منتقد را پر کرده و می‌توانند کتابی را به عرش برسانند یا آن را به زمین بزنند.
احمد شاکری گفت: آنچه بر جریان تولید آثار ادبی و داستان تاثیر می‌گذارد نقد است اما در شرایط فقدان نقد در کشور، این عرصه به دست برخی سلبریتی‌های ادبی افتاده که حتی یک مقاله دانشگاهی هم ندارند و همین باعث شده تا ارزش واقعی آثار نادیده بماند.
شاکری ادامه داد: تمام ارزش نقد به این است که پس از نقد هر اثر، جریان جدیدی ایجاد شده و ظرفیت‌های بیشتری ابتکار شوند اما در شرایط فعلی، نقد تعطیل می‌شود و این جریان خروجی موثری نخواهد داشت.
وی با بیان اینکه در فقدان جریان نقد، ارزش‌ کتاب‌هایی مانند پس از بیست سال روشن نمی‌شود، ادامه داد:در همین اوضاع، عرصه نقد ادبی به دست فردی می‌افتد که حتی یک مقاله دانشگاهی ندارد و به جای توسعه تولیدات ادبی، موجب ضعف تدریجی در این زمینه خواهد شد.
شاکری با بیان اینکه کتاب “پس از بیست سال” در جشنواره‌ها نیز تقدیر شده است، گفت: البته اینکه کتابی در جشنواره‌ای جایزه بگیرد به آن معنا نیست که جای نقد ندارد چون به هر حال جشنواره‌های ادبی نیز خالی از ایراد و اشکال نیستند.
وی در خصوص کتاب پس از بیست سال که روایتی داستانی از تاریخ تشیع دارد، گفت: نویسنده جوان در این کتاب در قالب رمان به سراغ جریان‌ به خلافت رسیدن حضرت علی(ع) تا قیام عاشورا رفته و در اولین اثر خود برای انجام کار بزرگی اقدام کرده است.
این منتقد گفت: رویکرد این داستان بر مبنای عدالت خواهی قرار داشته و همین موضوع، مهمترین معیار تقسیم بندی و تفکیک جبهه حق و باطل در کتاب شده است.
شاکری ادامه داد: در این اثر ۷۰۰ صفحه ای نویسنده توصیف‌های قابل قبولی دارد و به ویژه در روایت جنگ صفین تصاویر را به خوبی روایت کرده است.
این منتقد افزود: تقسیم‌بندی شخصیت‌های کتاب نیز در ۲ جبهه کفر و اسلام از ابتدای کار در داستان دیده می‌شود و در نتیجه، مخاطب اساسا مشکلی در شناخت آدم‌های داستان ندارد.
رمان پس از بیست سال، کتابی تاریخی است که حوادث صدر اسلام از دوران امام علی(ع) تا پس از عاشورا را برای مخاطب حکایت می‌کند.

ادبیات دفاع مقدس صلح را در افق تحقق حق دنبال می‌کند/ خاطره‌نگاری در دامنه و رمان روی قله است

یک نویسنده و منتقد ادبی گفت: شعارمان در دفاع مقدس «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بود؛ لذا ادبیات دفاع مقدس، ادبیاتی است که صلح را در افق تحقق حق دنبال می‌کند.
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، در انتهای تابستان سال ۱۳۵۹ این مرز و بوم و ساکنان بی‌گناهش درگیر یکی از طولانی‌ترین جنگ‌های قرن بیستم شد. جنگی تحمیلی که هشت سال به طول انجامید و در سال ۱۳۶۷ به پایان رسید.

ظهور معجزه‌وار انبوهی از مصادیق ایثار و از جان گذشتگی و بالاترین مراحل سلوک عرفانی و قرب حق، در سنگرها و خاکریزهای مرزهای غربی و جنوبی ایران در طول هشت سال دفاع مقدس برهه‌ای پرافتخار از تاریخ ایران اسلامی را رقم زد. از همان روزهای ابتدایی این حادثه روایت این برهه تاریخ‌ساز، برای بسیاری از آنان که تجربه آن را داشتند، دغدغه‌ای مهم بود.

با وجود آفرینش‌های هنری بی‌شمار در شاخه‌های مختلف هنر، هنوز جز عده معدود از هنرمندان به اعماق دریای بیکران دفاع مقدس راه نیافته‌اند.

به سراغ احمد شاکری نویسنده و منتقد ادبی، عضو و هیئت‌مدیره انجمن قلم ایران، عضو هیئت علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و داور چندین جشنواره مختلف ادبی رفتیم تا درباره ادبیات دفاع مقدس و راه‌های پیش روی آن گفتگو کنیم.

خبرنگار خبرگزاری آنا در همین زمینه مصاحبه‌ای را با احمد شاکری انجام داده است که بخش نخست این مصاحبه چند روز پیش در خبرگزاری آنا منتشر شد. در ادامه بخش دوم این گفتگو را درباره درباره ادبیات دفاع مقدس می‌‌خوانید.

آنا: مسیر پیش روی ادبیات داستانی دفاع مقدس چطور باید باشد؟ محتوا و مضمون‌های مغفول مانده این حوزه کدام موارد است؟

شاکری: ما نباید در ادبیات دفاع مقدس متوقف شویم. دفاع مقدس سهم عمده‌ای در تاریخ انقلاب دارد، تقریباً هشت سال از زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم ایران تحت تأثیر دفاع مقدس بوده است. دفاع مقدس طبق فرموده مقام معظم رهبری یک گنج بی‌پایان است، اما نکته این است که ما نباید به این موضوع بسنده کنیم. یعنی شما اگر بخواهید این موضوع را بپرورانید معنایش این است که انقلاب اسلامی در ساحت‌های مختلفی دست به انقلاب زده است. مثلاً در حوزه هسته‌ای، فناوری، مقاومت اقتصادی چه کارهایی کرد. یعنی حوزه‌های بیان متنوع است. کاری که الان باید در سطح سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان انجام دهند، این است که بدون اینکه نویسندگان متوقف در موضوع دفاع مقدس باشند، چگونه می‌توان این تجربه روایتگری از دفاع مقدس را توسعه داد و در موضوعات بسیار پرشماری که وجود دارد تکثیر کرد. مثلاً ما ادبیات سیاسی می‌خواهیم، رمان سیاسی می‌خواهیم.

همین بحثی که در مورد صدر اسلام می‌شود، آن نخبگان و جامعه نخبه خاموش که در حقیقت در دنیا غوطه خوردند و واقعه کربلا را رقم زدند، مگر برای امروز ما نیست؟ مگر در ۴۰ سال انقلاب این را تجربه نکردیم. کسانی که همراه حضرت امام(ره) بودند، الان کجا هستند؟ برخی از آنها در مقابل حضرت امام هستند! این موضوعات هم بالاخره روایت می‌خواهد.

جامعه تشنه دانستن در موضوعات مختلف است. ما باید آن تجربه را ضمن اینکه تعمیق می‌بخشیم، باید این را گسترده‌اش کنیم و از این تجربه در ساحت‌های مختلف استفاده کنیم و طبعاً نباید به موضوع دفاع مقدس بسنده شود.

سال‌‌هاست جنگ نرم در هنر و در حوزه ادبیات و به‌صورت خاص در حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس وجود دارد
آنا: نقش رمان و داستان در روشن کردن نقاط تاریک تاریخ دفاع مقدس چیست؟

شاکری: پیش از این هم عرض شد، ما اگر بخواهیم ظرفیت‌های رمان را با تاریخ‌نگاری و خاطره مقایسه کنیم، ظرفیت رمان بسیار بالاتر است. یعنی سقف پرواز رمان جایی است که اساساً خاطره آن را نمی‌تواند تصور کند، دسترسی و درکی از آن ندارد. چون جهان رمان جهانی وسیع، عمیق و ژرف است. خاطره نمی‌تواند به این جهان دست پیدا کند و تردیدی در این نیست که تأثیر و عمق رمان بسیار بیشتر از خاطره و دیگر قالب‌های روایی مستند است. پس نکته اول این است که حرکت ما به سمت رمان، حرکتی اجتناب‌ناپذیر است.

در حقیقت روایت مستند زمانی که به بلوغ خودش می‌رسد، به رمان تبدیل می‌شود. رمان قالبی در جهت سرگرمی نیست، قالبی است که از مستند جدی‌تر است، یعنی این تلقی غلط ممکن است وجود داشته باشد که ما یک روایت خاطره‌نگار داریم که از واقعیت گرفته شده و جدی است، یک جنبه روایت‌های سرگرم‌کننده داریم که رمان هم جزئی از آن است، در حالی که این‌طور نیست. رمان ژرفنایی را می‌تواند در تاریخ باز کند که خاطره نمی‌تواند. بنابراین حرکت ما به این سمت باید باشد و باید به تعبیری از خاطره عبور کنیم تا به رمان برسیم. خاطره‌نگاری در دامنه و رمان روی قله است.

آنا: نقش این ادبیات دفاع مقدس و جنگ در صلح و امنیت چیست؟

شاکری: تعبیری که شما درباره صلح به‌کار بردید باید مورد دقت قرار گیرد چون بعضاً به طبع ضدجنگ‌نویس‌های غربی، مثلاً از تعبیر ادبیات صلح استفاده می‌کنیم و در غایت ادبیات جنگ را هم صلح می‌دانیم. یعنی برخی از ضدجنگ‌نویس‌ها یا سیاه‌نویس‌های دفاع مقدس اتفاقاً این را صراحتاً اعلام می‌کنند که هدف ما از نوشتن از جنگ ضدیت با جنگ است که منظورشان از ضدیت با جنگ، ضدیت با دفاع مقدس است. می‌گویند این را می‌نویسیم تا دیگر جنگی رخ ندهد! نکته‌ای که باید توجه کنیم این است که آن چیزی که در غایت ادبیات دفاع مقدس مطرح است، پیروزی حق بر باطل است و هیچ‌گاه صلحی بین حق و باطل وجود ندارد. یعنی چه؟ یعنی اینکه هیچ‌وقت حق از حق بودن خودش دست نمی‌شوید و با باطل آشتی نخواهد کرد. تا زمانی که ظلم و تعدی وجود داشته باشد، جنگ هم وجود دارد.

در حقیقت آن چیزی که پس از هشت سال با ارتش بعث اتفاق افتاد، قبول قطع‌نامه و آتش‌بس بود، نه صلح به معنای اینکه ما و آنها دیگر هیچ مشکلی با هم نداریم، نه این‌طور نیست. لذا ادبیات دفاع مقدس، ادبیاتی حماسی است. ادبیاتی است که صلح را در افق تحقق حق دنبال می‌کند. ما شعارمان در دفاع مقدس هم «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بود. ما با آمریکا تا زمانی که آمریکا، آمریکا باشد، ما هم یک کشور انقلابی باشیم، در موضع جنگ و تقابلیم، صلح بین ما معنی ندارد، چون این حق و باطل با هم جمع نمی‌شود. لذا ادبیات دفاع مقدس ادبیاتی است که اتفاقاً دارد تحریک و تهییج می‌کند به مقاومت، مخاطب را امیدوار می‌کند و او را آگاه می‌کند که باطلی هست، جنگی میان حق و باطل وجود دارد. او را به مقاومت و پیروزی در مقابل باطل امیدوار می‌کند.

نکته‌ای که وجود دارد، این است که در ادبیات سیاه که نوعاً تعبیر صلح را آنها به کار می‌برند. به این خاطر است که می‌گوید اساساً ما چون به ایدئولوژی‌ها به‌خصوص ایدئولوژی انقلابی معتقد نیستیم، می‌گویند چون ایدئولوژی دینی برخاسته از تعصب دینی است و این تعصبات است که جنگ راه می‌اندازد، برای رسیدن به صلح باید این ایدئولوژی را کنار گذاشت. تا ایدئولوژی انقلابی هست، جنگ هم هست. بنابراین مسیر آنها برای رسیدن به صلح، تحقق حق نیست بلکه دست برداشتن از ایدئولوژی فکری است. یعنی شما فکرتان را تغییر دهید، دیگر مشکلی با استکبارگران و ظالمان نداشته باشید خب جنگ هم نیست و ما به صلح می‌رسیم که ما این را قبول نداریم. این نقطه تفاوت این دو دیدگاه است.

آنا: عده‌ای جنگ را از دیدگاه ایدئولوژیک روایت کرده‌اند و این روایت‌ها ادامه خواهد داشت، ولی روایت‌های دیگر و نگاه‌های دیگری هم به دفاع مقدس وجود دارد؛ آیا آنها هم می‌توانند در مسیر روایت دفاع مقدس کمک کنند و اصولاً جای آنها در منظومه ادبیات دفاع مقدس کجاست؟

شاکری: اتفاقاً شما وقتی به این مسئله وارد می‌شوید و بحث جنگ و صلح را، صلح نه در معنای دینی و اسلامی‌اش بلکه به معنای سازمان مللی آن معنا دگرگون می‌شود. سازمان ملل الان به فلسطینیان و اسرائیل می‌گوید خب صلح کنید دیگر! حالا آنها یک تکه از زمین شما را گرفته‌اند، شما هم یک امکاناتی بگیرید، بر این تجاوز چشم‌پوشی کرده و رضایت بدهید به این ظلمی که شده، صلح بکنید؛ یعنی صلحی که لازمه‌اش احقاق حق نیست. این صلحی نیست که اسلام آن را بپذیرد. زمینه‌ جنگ ما قیام عاشورا بود. حضرت امام حسین(ع) با یزید صلحی نداشت. اصلاً جایی برای صلح نبود و در فرمایش‌های ایشان هم هست که «و علی الاسلام السلام» یعنی جایی بر این باشد که من بخواهم خدای نکرده اسلام ضایع شود، این چه صلحی است؟! پس این یک نکته است.

برخی مدیران، نویسندگان و شاعران که اتفاقاً انقلابی هستند تحلیل‌شان در حوزه ادبیات غلط است. این تحلیل غلط موجب می‌شود که یک جریان باطلی در پوستین ادبیات انقلاب می‌افتد و نمی‌شود آن را تشخیص داد و اگر بشود تشخیص هم داد، کسی جرئت و جسارت اعلامش را ندارد
در حوزه ادبیات یک جنگ واقعی در حوزه فکر و ادب وجود دارد. الان به نظر من سال‌هاست و دهه‌هاست، در حوزه هنر و در حوزه ادبیات و به‌صورت خاص در حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس عرصه‌ای برای جنگ نرم باز شده است. در دو سوی این عرصه یک جبهه شبه‌روشنفکری است که همان مبانی لیبرالی و سکولار خودشان را آورده‌اند در قالب ادبیات دفاع مقدس و روایت می‌کنند. یک جبهه‌ای هم کسانی هستند که متعهد به ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هستند، همانی که قرآن گفت، همانی که ما از امام حسین(ع) فهمیدیم، همانی که حضرت امام(ره) می‌گفتند و مقام معظم رهبری می‌گویند.

نکته این است که حالا این جریان مخالف یا مرتجع یا معارض یا غرب‌گرا چه‌کار باید بکند؟ این دو ساحت دارد. یک ساحت، ساحت عمل است که این مربوط به بحث ما نیست که آیا چنین مبنایی، چنین جریانی می‌تواند اثر تولید کند؟ می‌تواند بر اساس مبنای خودش روایتی از دفاع مقدس داشته باشد و منتشر کند؟ این بحث در حقیقت حکومتی است.

اینها که اخیراً و در دوره جدید تا حدودی موانع هم برایشان برداشته شده، هر روایت مغلوط و تحریف‌آمیزی راجع به دفاع مقدس می‌نویسند و منتشر می‌کنند. نکته این است که آیا چنین رویکردی واجد حقانیت است؟ وقتی می‌گوییم رویکرد یعنی خود واقعیت مجمل و مبهم است، دو جور برداشت از آن شده است. یک برداشت، برداشت حضرت امام(ره) است که جنگ ما جنگ اسلام و کفر بود، یک برداشت هم برداشت اینهاست که می‌گویند اتفاقاً جنگ اسلام با اسلام است و ما برادران‌مان را کشتیم.

خاطره‌نگاری در دامنه و رمان روی قله است
ادبیات سیاه‌نویسی از دفاع مقدس با تعابیری مثل «جنگ بی‌حاصل» و «جنگ لعنتی» نام می‌برد. اما وقتی فرمایش‌های حضرت امام(ره) را در بیانیه‌شان در قبول قطعنامه می‌بینیم چندتا فایده و محصول بر دفاع مقدس بیان کردند. نکته این است که آیا این تنها رویکرد است؟ خیر. ما قائل به قرائت و رویکرد در این جهت نیستیم، این قرائت نیست، این اصلاً مبناست. حرف آنها رأساً اشتباه و باطل است. نه اینکه یک رویکرد و یک برداشت باشد هم‌عرض با برداشت ادبیات متعهد، نه، هم عرض نیست، آن باطل است. البته حالا شناسایی آنها، مراتب اینها، خود سیاه‌نویس‌ها هم مراتبی دارند، مبانی دارند، بعضاً این مبانی با هم فرق دارد که اینجا دیگر جای بیان و تفسیرش نیست.

آنا: آن آسیب و تهدید داخلی که اشاره کردید چیست؟

شاکری: الان خطری که جریان ادبیات متعهد را تهدید می‌کند مربوط به دوره‌ای و شرایطی است که شرایط فتنه است، فتنه‌های ادبی! در فتنه‌های ادبی شرایط غبارآلود می‌شود. یعنی شما می‌بینید کسانی که خط‌شکن ادبیات سیاه هستند در کشور ما، خودشان بسیجی بودند و گرفتار دام مغالطه و مبنای غلط ادبیات غرب شدند، ضعف‌های شخصیتی، فکری، اعتقادی و ایمانی داشتند و اینها را وارد ادبیات دفاع مقدس کردند.

الان مشکل این است که برخی مدیران، نویسندگان و شاعران که اتفاقاً انقلابی هستند تحلیل‌شان در حوزه ادبیات غلط است. مثلاً اعتقاد به اروتیسم در ادبیات دارند، لذا آن زنبارگی باقی می‌ماند. این تحلیل غلط موجب می‌شود که یک جریان باطلی در پوستین ادبیات انقلاب می‌افتد و نمی‌شود آن را تشخیص داد و بلکه بالاتر از این، اگر بشود تشخیص هم داد، کسی جرئت و جسارت اعلامش را ندارد. خیلی از دوستان انتقاد دارند اما نمی‌گوید، با وجود اینکه می‌دانند ولی نهی از منکر نمی‌کنند، چرا؟ دلیلش این است که معتقد است اگر بگوید احتمالاً موجب تضعیف جریان انقلاب می‌شود! مثل اینکه امیرالمؤمنین(ع) بالاخره مچ زبیر را باید بگیرد یا نه؟ زبیری که سیف‌الاسلام است. وقتی مچ او را می‌گیرد، آنجا از جبهه پیامبر اکرم(ص) خارج می‌شود، خب تضعیف می‌شود؛ یعنی مرتب پاره پاره می‌شود به تعبیری، او می‌رود، افراد دیگر می‌روند، امیرالمؤمنین(ع) با کی می‌ماند؟ با ارکان اربع می‌ماند، با عمار، ابوذر، سلمان و مقداد می‌ماند. وقتی شما راجع به یک انحراف سکوت می‌کنید، به آن رسمیت می‌بخشید و آن را تبدیل به جریان قالب می‌کنید. کاری که الان در حوزه ادبیات اتفاق افتاده است.

روایت مستند زمانی که به بلوغ خودش می‌رسد، تبدیل به رمان می‌شود
اگر در دهه ۶۰ جریان سیاه‌نویس منزوی بود، الان به شما عرض بکنم، الان گفتمان رسمی ادبیات دفاع مقدس، دارد سیاه‌نویسی می‌شود اصلاً! یعنی شما در دانشگاه‌ها، در محافل نقد، حتی برخی از آثاری که نگاه کنید، اینها که خودشان را صف‌شکن معرفی می‌کنند و این نکته‌ای است که باید از آن ترسید. حالا بی‌تدبیری‌ها، محافظه‌کاری‌ها، فرو رفتن در لاک دفاعی، از بین رفتن روحیه انقلابی، از بین رفتن روحیه مسئولیت‌پذیری، مصلحت‌اندیشی‌های بی‌مورد، بی‌سوادی‌ها و بی‌مبنایی‌ها بیداد می‌کند، همه ما را به این عرصه می‌کشاند. لذا یک نفر هم بگوید اینها غیرانقلابی است الان دیگر موجب تعجب است!

شاهد جریان داستان‌نویسی دفاع مقدس سکولار هستیم

ک نویسنده و منتقد ادبی گفت: داستان با همه این هیمنه آموزشی، پژوهشی، نقد و حمایت خودش در کشور ما هنوز از جریان مستندنگاری و خاطره‌نویسی عقب‌تر است و این خیلی عجیب است.
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، در انتهای تابستان سال ۱۳۵۹ این مرز و بوم و ساکنان بی‌گناهش درگیر یکی از طولانی‌ترین جنگ‌های قرن بیستم شد. جنگی تحمیلی که هشت سال به طول انجامید و در سال ۱۳۶۷ به پایان رسید.

ظهور معجزه‌وار انبوهی از مصادیق ایثار و از جان گذشتگی و بالاترین مراحل سلوک عرفانی و قرب حق، در سنگرها و خاک‌ریزهای مرزهای غربی و جنوبی ایران در طول هشت سال دفاع مقدس برهه‌ای پر افتخار از تاریخ ایران اسلامی را رقم زد. از همان روزهای ابتدایی این حادثه روایت این برهه تاریخ‌ساز، برای بسیاری از آنانی که تجربه آن را داشتند، دغدغه‌ای مهم بود.

با وجود آفرینش‌های هنری بی‌شمار در شاخه‌های مختلف هنر، هنوز جز عده معدود از هنرمندان به اعماق دریای بیکران دفاع مقدس راه نیافته‌اند.

به سراغ احمد شاکری نویسنده و منتقد ادبی، عضو و هیئت مدیره انجمن قلم ایران، عضو هیئت علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و داور چندین جشنواره مختلف ادبی رفتیم تا درباره ادبیات دفاع مقدس و راه‌های پیش‌رویش گفتگو کنیم.

در ادامه بخش نخست گفتگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با احمد شاکری را درباره ادبیات دفاع مقدس می‌‌خوانید.

آنا: وضعیت ادبیات دفاع مقدس چگونه است؟ و این حوزه چه جایگاه و تأثیری در ادبیات ایران دارد؟

شاکری: ما یک وضعیت موجود را می‌توانیم تصور کنیم و یک وضعیت مطلوب. وضعیت مطلوب وضعیتی است که ما انتظار داریم در آن واقع شویم. بعضاً برخی از سؤال‌هایی که رسانه‌ها در این زمینه می‌کنند ناظر بر وضعیت مطلوب و یک پیش‌قضاوتی است که به نظرم باید راجع به آن تأمل شده و تحلیل شود.

بعضاً گفته می‌شود که ما هنوز رمان یا داستانی که در شأن دفاع مقدس نوشته شده باشد را تولید نکرده‌ایم. به نظر من این پیش‌فرض، پیش‌فرض دقیقی نیست چون دقیقاً در آن مشخص نمی‌کند که اولاً شأن انقلاب اسلامی و دفاع مقدس چیست و چرا باید چنین انتظاری را از ادبیات کنونی ما داشت. چون طبعاً نگاه آرمانی نگاهی است که افقی را به ما می‌دهد و قطعاً ادبیات انقلاب متوقف نشده و در آینده إن‌شاءالله مسیر رو به رشدی را خواهد داشت.

پرسش از وضعیت کنونی ادبیات دفاع مقدس را باید با چند ملاحظه پاسخ داد. یکی از این ملاحظات این است که ادبیات داستانی دفاع مقدس یکی از گونه‌های پدید آمده پس از پیروزی انقلاب اسلامی در فضای ادبیات معاصر در کشورمان هست و البته می‌توانیم بگوییم پیشتازترین و مؤثرترین گونه در این حوزه قلمداد می‌شود.

در یک نگاه کلی‌ و در یک افق بلند می‌توان درباره مجموعه گونه‌هایی که در این دوره رشد کردند، پدید آمدند، تقویت شده یا احتمالاً تضعیف شدند، در مورد اینها صحبت کرد اما به‌هرحال سخن گفتن و تحلیل در مورد ادبیات داستانی دفاع مقدس از این جهت واجد اولویت و اهمیت است که تقویت این‌گونه قطعاً موجب تقویت ادبیات معاصر خواهد شد و احتمالاً ضعف و نقص در این گونه، طبعاً تأثیرش را در حوزه‌های دیگر ادبیات داستانی هم خواهد گذاشت.

آبروی ادبیات دفاع مقدس الان به خاطره‌نگاری گره خورده، نه به رمان و داستان کوتاه دفاع مقدس
بررسی وضعیت باید بیش از هر چیز متوجه به موقعیت کنونی ادبیات باشد. معنای این حرف این است که در قضاوتی که درباره وضعیت ادبیات دفاع مقدس می‌کنیم، باید حتماً جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی و زمینه‌ها و خاستگاه‌های این ادبیات را لحاظ کنیم و به‌خصوص به ظرفیت‌ها و البته موانعی که ادبیات داستانی پس از انقلاب با آنها مواجه شد و تولید کرد، این را باید متوجه باشیم. لذا باید به این توجه کرد که نسلی که دوره جدیدی را در تاریخ ادبیات داستانی پدید آورد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک روند جدیدی را به جریان انداخت، چقدر تجربه داشت، چگونه شروع کرد به نوشتن، چقدر توسط مجامع پژوهشی و جریان‌های نقد حمایت شد و در نهایت با توجه به این مقولات الان در کجا ایستاده است؟

لذا در بررسی وضعیت، مقایسه کشور ما بدون هرگونه قیدی و به‌صورت مطلق حتی با تجربه ادبیات در جهان، به نظرم مقایسه دقیق و درستی نیست. ما بر اساس آن استعدادها و ظرفیت‌های خودمان باید بسنجیم که کجا هستیم و احیاناً اگر نقص و کوتاهی هست، بررسی کنیم.

آنا: ادبیات داستانی دفاع مقدس با خاطره‌نگاری و مستندنگاری بسیار نزدیک است. برخی آثار مستند در این حوزه به داستان و رمان بسیار نزدیک می‌شود و جذابیت زیادی دارند. این دو فرم از روایت را چگونه در کنار هم باید ببینیم؟

شاکری: به نظر من نوعی آمیختگی و نوعی تأثیر و تأثر بین قالب‌های مستندنگار و ادبیات داستانی در کشور ما وجود دارد و در بررسی وضعیت ادبیات داستانی نباید این آمیختگی و این نزدیکی فراموش شود. به تعبیری چیزی که الان به‌خصوص در ادبیات دفاع مقدس با آن مواجه هستیم، مقوله‌ای است به‌عنوان ادبیات روایی که قالب‌های مختلف را شامل می‌شود، از یادداشت‌های روزانه گرفته تا مستندنگاری‌ها، خاطرات و زندگی‌نامه‌های خودنوشت و دیگرنوشت تا قالب‌های کاملاً خلاقه و مخیل مثل قالب‌های داستان کوتاه و رمان.

نکته این است که ما اگر بخواهیم قضاوت دقیق و درستی راجع به ادبیات دفاع مقدس داشته باشیم، همه اینها را باید ملاحظه کنیم. دلیلش هم این است که یک ظرفیت عمده‌ای از داستان‌نویسان کشور، کسانی که کارشان داستان‌نویسی است، این ظرفیت آمده و در حوزه زندگی‌نامه‌های داستانی و حتی ثبت و ضبط خاطرات در حال فعالیت است.

ادبیات دهه ۶۰ تا حدودی ناظر بر گزارش واقعه دفاع مقدس است، نه نمایش واقعه
به‌عنوان مثال کتاب‌های «دختر شینا» و «گلستان یازدهم» را خانم ضرابی‌زاده نویسنده‌ای از همدان نوشته که هر دو کار هم آثار ارزشمندی است. خب این ظرفیتی که الان به نظر می‌رسد به فعلیت رسیده، ظرفیتی که خاطره‌نویسی ما از داستان‌نویسان وام گرفته است. یعنی تعامل و تقریب هم در ساحت نویسندگان است، هم در ساحت تکنیک و هم در ساحت برخی از تئوری‌ها و مبانی وجود دارد. لذا این به‌هم‌آمیختگی به ما اجازه نمی‌دهد اینها را تفکیک کنیم و بخواهیم قضاوت به‌صورت مطلق راجع به ادبیات داستانی داشته باشیم.

ادبیات داستانی در جای خودش قابل نقد است ولی به نظر من چندان واقع‌بینانه نیست اگر بگوییم ادبیات داستانی و مرادمان تنها داستان کوتاه و رمان باشد و به این ظرفیت‌ها فکر نکنیم. ضمن اینکه آن چیزی که در واقعیت امر وجود دارد، فارغ از تقسیم‌بندی‌هایی که اهل فن و مطلعین حوزه روایت انجام می‌دهند، این است که در حوزه روایت دفاع مقدس، به‌خصوص در گستره ادبیات، در حقیقت مخاطبان با یک طیفی از روایت‌ها مواجه هستند که همه اینها را از جنس روایت می‌بینند و آنها تفکیک مشخص و دقیقی بین اینها قائل نیستند.

برخی از متخصصان امر هم در تحلیل وضعیت کنونی ادبیات روایی دفاع مقدس، به یک نوع تقریب و به یک نوع مشابهت و یک نوع سیر کمالی در وضعیت خاطره‌نویسی ما را دارند می‌بینند و رصد می‌کنند. به تعبیری معتقدند که الان وضعیت این‌طور نیست که ما بگوییم رمان نیست و مستندنگاری و خاطره‌نگاری، بلکه باید بگوییم خاطره‌نگاری که به‌سمت داستان‌نویسی دارد می‌آید و از ظرفیت‌هایش استفاده می‌کند.

داستان‌نویسی که به سمت خاطره می‌آید و از مواد و مصالح آن استفاده می‌کند. این دو حوزه به هم نزدیک می‌شوند. ما اگر این دو حوزه را از هم تفکیک کرده و قضاوت کنیم، این ظرفیت تعاملی را بین اینها ندیده‌ایم؛ در حالی که مهم‌ترین واقعیت و ارزشمندترین یافته‌ای که فارغ از همه نواقصی که در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها وجود دارد، مهم‌ترین حقیقتی که در حال رخداد است، همین تبدیل و تبدّل است که البته برای آن برنامه‌ریزی هم چندان نشده است. یعنی ما شاهد هستیم بعد از ظهور «دا»، روایت‌هایی در حوزه مستندنگاری در حال شکل‌گیری است که حتی از تکنیک‌های داستانی متعدد استفاده می‌کنند. برخی‌شان این‌قدر به داستان نزدیک شده‌اند که می‌توانیم بگوییم داستانی هستند که در عین حال خاطره هم هستند، رمانی هستند که در عین حال مستند هم هستند.

آنا: مشخصاً رمان و داستان دفاع مقدس را در حال حاضر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شاکری: رمان عالی‌ترین شکل روایت مکتوب است. حتی برخی معتقدند که رمان عالی‌ترین شکل روایت است. یعنی حتی روایت تصویری، روایت سینمایی، روایت سریالی، روایت تئاتر، هیچ روایتی به سقف سعه و گستردگی رمان و عمق رمان نمی‌رسد. لذا حتی تاریخ ادبیات در کشورها و شاخص برای تعیین ظرفیت‌ها و آن جایگاه ادبی در کشورهای جهان، نوعاً رمان تلقی می‌شود نه داستان کوتاه و نه حتی خاطره. پس در بُعد نظری، امکانات رمان بسیار متنوع است و هیچ خاطره‌ای، هیچ مستندنگاری و هیچ زندگی‌نامه‌ای از این جهت که مستند است به درجه رمان نمی‌رسد.

نکته این است که در کشور ما با وجود اینکه داستان‌نویسی یک هنر وارداتی است، وقتی می‌گوییم وارداتی یعنی تقریباً همه چیزش وارد شده. مبانی و رویکردهای نقد داستان وارداتی و ترجمه‌ای است، مبانی نظری ادبی و پژوهش و روش‌هایش وارداتی است، آموزش تکنیک‌های داستان‌نویسی و تعریفی که از ساحت داستان می‌شود وارداتی است، حتی روش‌های آموزش وارداتی و برخی از مبانی هم وارداتی است.

وقتی راجع به ادبیات داستانی در کشور صحبت می‌کنیم یعنی مقوله‌ای با صدها حلقه نقد، حلقه کارگاهی و آموزشی در کل کشور، با پشتوانه نقد ادبی و نظریه ادبی در رشته‌های دانشگاهی و پایان‌نامه‌ها و با حضور مجموعه‌ها، مؤسسات و آن دفاتری که تخصصی راجع به داستان سرمایه‌گذاری می‌کنند. داستان با همه این هیمنه آموزشی، پژوهشی، نقد و حمایت خودش در کشور ما هنوز از جریان مستندنگاری و خاطره‌نویسی عقب‌تر است و این خیلی عجیب است.

شما روایت‌های دست اولی از خانم‌ها و آقایانی می‌بینید که در دفاع مقدس حضور دارند، هیچ کارگاه قصه‌نویسی نگذرانده‌اند و با هدایت مجموعه‌ای مثل حوزه هنری، اینها نوشته‌اند و روایتی به دست داده‌اند و روایت‌های‌شان واقعاً تأثیرات اجتماعی و فرهنگی بسیار بیشتری از داستان دارد و این خیلی مسئله مهمی است. الان اگر راجع به ادبیات دفاع مقدس داریم صحبت می‌کنیم، به تعبیری می‌شود گفت آبروی ادبیات دفاع مقدس الان به خاطره‌نگاری گره خورده، نه به رمان و داستان کوتاه دفاع مقدس.

خاطره‌نگاری به‌لحاظ فکری سالمتر از داستان است، یعنی هم‌چنان بسیاری از خاطرات ما متعهد به دفاع مقدس هستند، شخصیت‌ها را همان‌گونه که بودند روایت می‌کنند ولی ادبیات داستانی، حداقل بخشی از ادبیات داستانی دفاع مقدس دچار ارتجاع شده، دچار نوعی بازگشت شده راجع به نگاهش به شخصیت‌های قدسی و خب تیراژ و … همه به نوعی تأیید می‌کند که مردم هم ترجیح می‌دهند بیشتر روایت ساده و مستندنگار را از دفاع مقدس بخوانند تا روایت خلاقه‌ای از آن بخوانند. مردم بیشتر با روایت مستندنگار ارتباط می‌گیرند، آن را باور می‌کنند و حاضرند برایش وقت بگذارند، خب این واقعیت است. ادبیات داستانی وضعیتش در مقایسه با مستندنگاری جایگاه مطلوبی ارزیابی نمی‌شود، ضمن اینکه جریان‌های فکری هم در این زمینه خیلی مؤثرند.

آنا: در مسیر ادبیات داستانی دفاع مقدس حتماً آسیب‌هایی وجود داشته و امروز هم وجود دارد این آسیب‌ها کدام‌اند؟

شاکری: ادبیات داستانی دفاع مقدس که البته یک گونه پیشتاز در ادبیات پس از انقلاب چه از لحاظ کمّی و چه از لحاظ کیفی است، آسیب‌های جدی هم خورده است. یعنی آن جریانی که در خط مقدم جنگ فرهنگی است، آسیب‌ها و لطمه‌هایی هم که می‌خورد خیلی زیاد است.

امروز نکته‌ای که تا حدودی ادبیات داستانی دفاع مقدس را به خطر انداخته، جدا افتادگی این ادبیات با ارزش‌ها، مبانی و آرمان‌هایی است که خود دفاع مقدس را ساختند. یعنی دفاع مقدس ما اسمش، اسم بامسمایی است، یک جنبه قدسی برایش قائل هستیم، بر اساس الگوگیری از واقعه عاشورا و الهام‌گیری از معارف دینی‌مان این دفاع شکل گرفت اما خب نکته‌ای که هست به‌عنوان آسیب این است که جریانی در دل ادبیات داستانی دفاع مقدس پدید آمد که این جریان کاملاً به ارزش‌های دفاع مقدس پشت‌پا می‌زند. خب این آسیب، آسیب فکری و آسیب جریانی است. یعنی به تعبیری در این تهاجم فرهنگی، خطر عمده‌ای که داستان‌نویسی دفاع مقدس و داستان‌نویسان دفاع مقدس را تهدید می‌کند، جدا افتادگی داستان‌نویسان و داستان‌های‌شان از مبانی فکری انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و در معنای اصیلش از مبانی فکری و حکمی و فلسفه دینی است.

امروز مسئله‌ای که تا حدودی ادبیات داستانی دفاع مقدس را به خطر انداخته، جدا افتادگی این ادبیات با ارزش‌ها، مبانی و آرمان‌هایی است که خود دفاع مقدس را ساختند
ما شاهد جریان داستان‌نویسی دفاع مقدس سکولار هستیم. جریان داستان‌نویسی که اساساً به حق و باطل خیلی توجهی ندارد، به ایدئولوژی توجهی ندارد، صرفاً با یک نگاه مادی که اینها اسمش را گذاشته‌اند نگاه انسانی دارد به این مقوله نگاه می‌کند و از دل چنین نگاهی، ادبیات ضد دفاع مقدس و ضد جنگ به تعبیر خودشان بیرون می‌آید. این جزء تهدیدهایی است که به‌هرحال فعلیت دارد.

آنا: می‌گویید که در ادبیات داستانی دفاع مقدس، خاطره‌نویسی و داستان یا رمان باید در کنار هم دیده شوند؟ این همنشینی چه کمک و آورده‌ای برای ادبیات دفاع مقدس دارد؟

شاکری: یک نکته‌ای هم که خودش یک موضوع است که برخی‌ها راجع به آن تأمل کردند، این است که اساساً آن انتظاری که ما از ادبیات داستانی داریم چیست؟ و ادبیات داستانی و رمان چیست؟ اگر بخواهیم در یک سطحی از تعاریف خیلی منجمدی روی اینها توقف کنیم، مثلاً بگوییم رمان همین الگویی است که مثلاً در آمریکای لاتین تولید شده یا الگویی است که اروپا به ما داده، اگر بخواهیم روی این تمرکز کرده و پافشاری کنیم، در نتیجه اگر مقایسه کنیم بسیاری از آثاری که تولید می‌شود رمان نیستند. اما اگر واقعیت موجود را ببینیم که به سمت مطلوب می‌رود، ادبیات ما در حال تجربه دوران گذار است، یعنی در حال تجربه روایت دینی و پدید آوردن روایت دینی مطلوب است، در حال «شدن» است، در حال به تعبیری صیرورت است، در حال حرکت است و ادبیات انقلاب ما داستان خودش و قالب خودش را در این شدن و تکامل خواهد یافت. اگر این را یک بازه ببینیم و فرض‌مان این باشد که ما در حال یافتن آن قالب هستیم، ورود خاطرات به عرصه داستان خیلی جدی‌تر است چون اینها یکی از پله‌ها و مراحل این شدن هستند.

ما هنوز تصور دقیقی از رمان مطلوب انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نداریم، بلکه در این «شدن» می‌بینیم که برخی از این مؤلفه‌هایی که ما می‌خواهیم، در خاطرات هم هست و برخی از مؤلفه‌هایی که ما نمی‌خواهیم، در داستان‌ها هم هست. اینها باید با هم گره بخورند و به یک زایشی برسند. البته این دفعی نیست، امری زمان‌بر است، باید برایش برنامه‌ریزی شود، باید تئوری‌اش استخراج شود. در طول یک بازه طولانی‌مدت مثلاً چند ۱۰ ساله که متأسفانه راجع به این الان برنامه‌ریزی وجود ندارد، این یک حرکت طبیعی را دارد طی می‌کند و البته در این حرکت طبیعی، موانعی هم در مقابلش هست. باید در این «شدن» ببینیم که آن نقطه مطلوب که ما اسمش را می‌گذاریم داستان دفاع مقدس انقلاب اسلامی، چه مؤلفه‌هایی دارد؟

آنا: برخی بر این عقیده‌اند که امروز که حدوداً ۴۰ سال از انقلاب گذشته، حدود ۳۰ سال از جنگ گذشته، حالا یک نسل جدیدی آمده که روایت برای اینها مهم است، یعنی ادبیات دفاع مقدس اتفاقاً از الان باید جدی‌تر گرفته شود، جدی‌تر هم کار کنیم.

شاکری: بله، البته این جدی‌تر شدن شاید به معنای پخته‌تر شدن است. یعنی به‌هرحال در همین صیرورتی که عرض کردم، ما هم به‌لحاظ ساختاری به شکل‌های تأثیرگذارتر می‌رسیم، هم به‌لحاظ محتوایی و مضمونی به تجربه‌های عمیق‌تر و ژرف‌تری از انسان، از جهان، به معرفت‌های پیچیده‌تری در حقیقت نائل می‌شویم و می‌رسیم. در این تقریر، بلکه در هر دوره‌ای مثلاً در دهه ۶۰ راجع به دفاع مقدس نوشتند، در دهه ۷۰، دهه ۸۰، بالاخره در هر دوره‌ای این ژرف‌کاوی‌ها حتی ممکن است موضوعات تکراری را هم شامل شود ولی محصولاتش لزوماً تکراری نباشد. این ژرف‌کاوی جزئی از حیات برای ادبیاتی است که پویا است.

آنا: سؤال من ناظر بر مخاطب جدید است. یعنی در حال حاضر مثلاً مخاطب جوان و نوجوان دهه هشتادی که اصلاً جنگ را ندیده و حتی شاید با آدم‌هایی که جنگ را دیده‌اند هم دیگر کمتر سروکار دارد چه چیز باید بخواند؟ ضرورت روایت برای مخاطب جدید چیست؟

شاکری: قطعاً یکی‌اش همین است، یعنی به‌هرحال شما اگر مثلاً ادبیات دهه ۶۰ را مرور کنید، ادبیات دهه ۶۰ تا حدودی ناظر بر گزارش واقعه دفاع مقدس است، نه نمایش واقعه. دلیلش این است که در آن دوره، همه، حتی کسانی که دور از جنگ هستند، فضای اجتماعی را می‌دانند چیست، شخصیت‌ها را تا حدودی می‌شناسند. لذا مثلاً احمد محمود هم که توده‌ای بود و گرایش به چپ داشت، شاید در یکی از برجسته‌ترین کارهای دهه ۶۰ به نام «زمین سوخته» در حقیقت گزارشی از اهواز ارائه می‌دهد.

با دور شدن مخاطبان از زمان و اینکه اصلاً نه‌تنها زمان، بلکه «زمانه» هم تغییر کرده است. این تغییر زمانه، به نظر می‌رسد که ادبیات باید یک زحمت مضاعفی بکشد مثلاً مثل روایت تاریخی؛ شما الان اگر بخواهید راجع به صدر اسلام رمانی بنویسید، یک زحمت بسیار مضاعفی دارید چون می‌شود گفت که بسیاری از چیزها تغییر کرده است. فرهنگ، اجتماع، تکنولوژی‌هایی آمده، عقاید، نحوه زیست، سبک زندگی، ادبیات و نثر و همه اینها تغییر کرده، این باید بازسازی شود. لذا این درست است که هر چقدر می‌گذرد و ما از واقعه فاصله می‌گیریم، احیا و روایت آن واقعه نیازمند به‌کارگیری روش‌های مناسب برای آن است.