روایت تحریف آمیز روشنفکران از دفاع مقدس در گفت‌وگو با احمد شاکری

احمد شاکری در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگ و هنر شبکه اطلاع رسانی دانا در خصوص انواع روایت در ادبیات داستانی دفاع مقدس گفت: روایت‌های موجود از دفاع مقدس را به دو دسته می‌توان تقسیم بندی کرد. بخش اول مؤلفه‌ای است که در جریان مخالف یا معاند جریان ناب دفاع مقدس دیده می‌شود که یکی از مؤلفه‌های آن این است که وجوه دین‌دارانه و شریعت‌مدارانه در ادبیات و برخی از نمونه‌های ادبی کاسته و زایل شده و در مقابل انگیزه‌های مادی پر رنگ شده که البته این مؤلفه به همراه مؤلفه‌های دیگری در جریانی در مقابل ادبیات ناب دفاع مقدس قابل مشاهده است.

وی افزود: به صورت مشخص از دهه‌‌ی هفتاد، جریانی در ادبیات داستانی دفاع مقدس رشد پیدا کرد و شکل گرفت که عناوین مختلفی برای نام‌گذاری آن به کار گرفت. هم ادبیات ضد جنگ برای این نوع به کار گرفته شد و هم ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس.

نویسنده «باران نمیروز» تصریح کرد: خاستگاه این جریان خاستگاهی ترجمه‌ای و مبانی‌ آن مبانی اندیشه‌ی غربی بود. البته پس از دهه‌ی شصت و فرو کش کردن جنگ و پذیرش قطعنامه مجالی برای ظهور پیدا کرد.

وی اضافه کرد: مؤلفه‌های دیگری که برای این جریان می‌توان شمرد عموماً در ذیل تقابل با جنگ قدسی دفاع مقدس قابل طرح است. یعنی این جریان به درجات مختلف خواهان سکولار شدن روایت دفاع مقدس است. و این سکولار شدن با لوازمی همراه است از جمله‌ جای‌گزینی شک و تردید به جای ایمان در شخصیت‌های دفاع مقدس. نیستی اندیشی در ادبیات دفاع مقدس؛ خردگریزی و عاطفه گرایی در ادبیات داستانی دفاع مقدس، پرداخت به مصائب، آوارگی، مجروحیت‌ها، شکست‌ها در ادبیات داستانی دفاع مقدس. در مجموع این ادبیات، ادبیاتی است که حضور شخصیت‌های قدسی را در اثر برنمی‌تابد و دفاع مقدس را در حد یک معارضه مرزی و جغرافیایی تنزل می‌دهد!

نویسنده «عریان در برابر باد» درباره چرایی شکل‌گیری این جریان بیان داشت: طی یک تقسیم‌بندی مشهور دوره بندی ادبیات داستانی دفاع مقدس، به ادبیات دهه‌ی شصت و ادبیات دهه هفتاد تقسیم می‌شود. یکی از مؤلفه‌های ادبیات دهه‌‌ی شصت این است که در حین وقوع دفاع مقدس نوشته می‌شود. وادبیات دهه‌‌ی هفتاد و ادبیات دهه‌های بعد از آن ادبیاتی است که در زمان پذیرش قطعنامه و فروش کش کردن جنگ پدید می‌آید. این تقسیم‌بندی زمانی، موضوع محور نیست.

شاکری ادامه داد: از نظر کسانی که این تقسیم بندی را انجام می‌دهند تنها تفاوت ادبیات دهه‌ شصت و دهه‌ی هفتاد در وقوع جنگ و ساکت بودن درگیری نیست. بلکه مؤلفه‌های دیگری هم ادبیات دهه‌ی شصت دارد که این مؤلفه‌ها و تحلیلی که نسبت به این مؤلفه‌ها ارائه‌ می‌‌کنند به این‌ نتیجه‌ ختم می‌شود که ادبیات دهه‌ی هفتاد به واسطه رویکردهایی که در دهه‌ی هفتاد ایجاد شده در حقیقت ادبیاتی ساختار شکن و ادبیاتی عرفی‌گرا است.

وی شبه‌روشنفکران را عامل تقسیم بندی زمانی ادبیات را به دهه‌ی شصت و هفتاد عنوان کرد: ادبیات دهه‌ی شصت از نگاه این گروه ادبیاتی است دولتی،سفارشی،صریح‌گو و شعاری است. ادبیاتی است مقطعی، غیرماندگار و حماسی. استدلال این‌ افراد این است که در دهه‌ی شصت به دلیل وقوع جنگ و ضرورت بر انگیختن مردم برای حمایت از جبهه‌ها و حضور در آن، ادبیات حماسی شکل گرفت.

شاکری با اشاره به اشکالات این تقسیم بندی گفت: اولاً باید توجه کنیم که این تقسیم بندی تماماً توسط نویسندگان شبه‌ روشن‌فکر صورت گرفت و نویسندگان شبه روشنفکر کسانی‌اند که نه تنها در جنگ شرکت نکردند بلکه جنگ را در داستان‌های خودشان بایکوت کردند هم‌چنان که بسیاری از این نویسندگان در گذشته درباره جنگ اساساً چیزی ننوشتند.

این نویسنده ادبیات داستانی دفاع مقدس ادامه داد: این تقسیم‌بندی مجهول هم به نوعی مستمسکی برای توجیه ننوشتن آن‌ها است چون با توصیف ادبیات دهه‌ی شصت به ادبیات دولتی و سفارشی این‌گونه نتیجه گرفتند که ننوشتن ما از جنگ و نپرداختن ما به جنگ به این دلیل بوده که در این دوره اساساً جامعه و دولت اجازه‌ی ظهور و روایت متفاوت از جنگ را نمی‌داد.

شاکری استدلالات شبه‌روشنفکران را مغالطه‌ای بیشتر ندانست و اظهار داشت: این گروه‌ با رویکرد دین‌دارانه و شریعت‌مدارانه همراه نیستند و چون دفاع مقدس ما هویتی دینی و قدسی داشت بنابراین با آن همراه و هم‌دل نبودند. بنابراین غرض‌شان این بود که اگر روایتی هم از این موضوع قدسی ارائه‌ می‌کنند روایتی واژگون و مناسب با اهداف خودشان باشد. پس در دهه‌ی شصت این دهه را به اوصافی که قید شد متصف کردند.

وی در توصیف ادبیات شبه‌روشنفکران در دهه هفتاد گفت: نکته این است که در این دهه، گفتند چون دشمنی وجود ندارد دیگر نیازی به پرداختن به حماسه‌ها نیست. که البته خود همین دلیل هم واجد یک ضعف آشکار است. دلیلش هم این است که این‌ها گمان کردند لزوماً زمانی ادبیات حماسی شکل می‌گیرد که مردم برای رفتن به جنگ ترغیب شوند و گمان کردند پس از جنگ دشمنی برای انقلاب وجود ندارد و این خطا است. درست است که بعد از جنگ ارتش بعث جنگ خود را با ما ادامه نداد اما این به معنی نیست که دشمنی برای انقلاب اسلامی ندارند. این به این معنا نیست که ما نیاز به حماسه برای جامعه‌ی خودمان نداریم.

نویسنده «سرزمین پدری» به ویژگی‌های دیگر ادبیات شبه‌روشفکران در حوزه دفاع مقدس اشاره کرده و بیان داشت: این‌ها گمان کردند که اساساً ادبیات زمانی شکل می‌گیرد که یک روایت غم‌بار، یأس در ادبیات طرح شود. در حالی که ما معتقد هستیم ادبیات کارکرد و هدفی دارد. ادبیات هدفش تقویت قلوب تقویت ایمان و تقویت باور در ذهن مخاطب است.

شاکری ادامه داد: جریانی روشنفکری دارای هیچ امر یقینی و باوری نیست به همین خاطر مایل‌ است همه مطلقات و حقایق را به امور نسبی و مشکوک تبدیل کند بنابراین مواجه جریان روشن‌فکری با هر حقیقت و امر مطلقی مواجهه‌ای نسبیت گرا و بر اساس شک است به این دلیل است که ادبیات حماسی را که نیازمند به یک ایمان و پشتوانه ایمانی دارد را عملاً رد می‌کنند.

وی تصریح کرد: نتیجه‌ این امر این شد که ادبیات حماسی در کشور متهم به دولتی بودن و سفارشی بودن شد یعنی گفتند ادبیات حماسی، ادبیاتی است دولتی که هم‌سو با حکومت جمهوری اسلامی و البته ادبیات نابی هم نیست و در مقابل ادبیات ما به عنوان جریان شبه روشن‌فکری،‌ ادبیاتی حرفه‌ای، غیر حماسی و غیر دولتی است. این‌ها از مغالطات این گروه است. چون عموماً شبه روشن‌فکرها تلاش دارند خودشان را جای ملت نشان دهند و گروه مخالف‌شان را متهم به دولتی و حکومتی بودن بکنند در حالی که واقعیت امر بالعکس است.

شاکری با اشاره به این که روشن‌فکران از ابتدا در جریان‌های عمومی دفاع مقدس و حرکت‌های مردمی جایگاهی نداشتند اظهار داشت: این‌ها در حقیقت فرار رو به جلو می‌کنند. یعنی به جای این‌که بپذیرند جایی بین آحاد مردم ندارند خودشان رامردم جا می زنند و جریان مخالف را متهم به این می‌کنند شما دولتی هستید. یکی از مغاطلات هم همین است. در پی این استدلال‌ها توانستند یک جریانی را راه‌اندازی کنند. که امروز به نام جریان ادبیات سیاه دفاع مقدس شهرت پیدا کرده است. موفق‌ شدند برخی از نویسندگان انقلاب را جذب تفکرات خودشان بکنند. بنابراین مهم‌ترین دغدغه و چالشی که ادبیات انقلاب اسلامی با آن مواجه است یافتن سرنخ‌ها و مؤلفه‌های جریان سیاه و هشدار دادن به حوزه ادبیات نسبت به این مؤلفه‌ها است.

وی ادامه داد: همان طور که عرض شد جریان روشن‌فکر، هیچ وقت با ارزش‌های دفاع مقدس هم‌سو نبوده است و هیچ وقت نسبت به آن باور و اعتقادی ندشاته است به همین خاطر هم در جنگ شرکت نکرد که ولی این به معنا نیست جریان سیاه نویس دفاع مقدس یا جریان انحرافی توسط عده‌ای نوشته می‌شود که در جنگ شرکت نکردند چون شرکت کردن یا نکردن در جنگ ملاک قاطعی برای سیاه نویسی نیست.

شاکری نگاهی که فرد بر مبنای آن دست به روایت می‌زند را ملاکی برای سنجش نوع ادبیات عنوان کرد و بیان داشت: برخی از کسانی که خودشان در جنگ شرکت می‌کردند و در سابقه‌ی ادبی‌شان آثار دفاع مقدسی دارند بعد از آن می‌بینیم که روی‌کردهای دیگری اخذ می‌کنند و به جریان سیاه نویس ملحق می‌شوند.

این نویسنده به طور خلاصه به گزیده دلایلی که منجر خلق آثاری با نگاه سیاه می‌شود اشاره و خاطر نشان کرد: . دلایل مربوط به خود نویسنده‌ها، دلایل مربوط به جریان‌های ادبی و شیوه‌های تبلیغی، حمایت و جذب آنها،‌ دلایلی مربوط به ساختارها و تعاریف ادبی، دلایلی مربوط به تحلیل نویسندگان جنگ از شرایط جنگ، دلایلی مربوط به نوعی از شکست‌های عاطفی یا بحران‌های اجتماعی که نویسنده در آن قرار گرفته است. هر کدام از این‌ها سهمی دارد اگرچه از نویسنده‌ای به نویسنده‌ی دیگر متفاوت است.

وی ادامه داد: به هر حال یک نویسنده‌ وقتی اثر داستانی می‌نویسد بر اثر تفکر و تجربه‌ش آن را می‌نویسد. در درجه‌ اول آن زندگی می‌کند و بعد درباره آن تفکر و سپس آن را روایت می‌کند. بر اساس تفکر است که زندگی خود را غربال می‌کند و در ساختار داستان آن را وارد می‌کند.

شاکری با بیان اینکه نمی‌توان رویکرد این دست از نویسندگان را به لغزش‌های سهوی نسبت داد اضافه کرد: بعیداست نویسنده‌ای دچار جهل مرکب شود و وارد ادبیات سیاه شود یعنی معیارهای حق و باطل را نداند و به واسطه معیارهای حق و باطل،‌ باطل را حق تصور کند و احتمال ندهد که باطل است و بنویسد. حداقلش این است که جنگ به نحو فی الجمله که یک امر مقدسی بود در آن تردید نیست چطور ممکن است کسی به این که جنگ ما مقدس بود باور داشته باشد اما تصویر سیاه و واژگونه‌ای ارائه دهد این را نمی شود گفت که جهل مرکب است بالاخره در عقیده‌ی خودش به یک نتیجه‌ای رسیده است ارزش‌ و ضد ارزشی را تصور کرده است جای ارزش‌ها ضد ارزش گذاشته است.

وی افزود: چنین نویسنده‌ای یا در ساحت عقیده عامد است یعنی دانسته چنین کاری می‌کند یا در ساحت تجربه، این تجربه‌ی خطا را در زندگی داشته و آن را حکایت می‌کند. در هر صورت نمی‌شود نقش نویسنده را منکر شد البته نیاز نیست نیت خوانی بکنیم اگرچه نمی‌شود فهم نویسنده را در کار نویسندگی نادیده گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *